احمد شاهوند – شماره 43 فصلنامه ویکیکلین در روزهایی آماده چاپ شد که هنوز خبری از جنگ نبود. اما تا زمان انتشار، دوازده روزِ سنگین و ناآرام بر مردم ایران گذشت؛ مردمی که پیش از آن هم زیر بار فشارهای اقتصادی، روزگار سختی را میگذراندند. این روزهای اخیر، تنها رنجِ معیشت نبود که بر دوششان سنگینی میکرد؛ اضطراب، بیثباتی، و ناامنی روانی هم به آن اضافه شد. مردم هیچ نقشی در شرایط پیش آمده نداشتند، اما بهایش را دادند؛ با بیکاری، با دلنگرانی، با بیانگیزگی و …
امیدوارم آرامش، بیدغدغه و بیسایه، دوباره به خانههای سرزمینم ایران برگردد.
در این شماره، گزارش جامعی داریم از نشست تخصصی مدیران عامل و رؤسای سازمانهای مدیریت پسماند شهرداریهای کشور که اواخر اردیبهشت ماه به میزبانی شهرداری اصفهان برگزار شد؛ نشستی که بیش از آنکه صرفاً تبادل نظر میان مدیران باشد، بستر روشنی برای ترسیم چشماندازهای تازه در مدیریت پسماند شهری فراهم آورد. از انتقاد به انفعال نهادهای فرابخشی تا تأکید بر لزوم ورود شرکتهای تخصصی بخش خصوصی، از آسیبشناسی وضع موجود در جمعآوری و پردازش پسماند تا ارائه الگوهایی چون RDF (نحوه اجرای پروژههای تولید و مصرف سوخت مشتق از پسماند) و بازیافت آنلاین؛ این نشست نمونهای بود از آنچه باید بیش از پیش در دستور کار شهرداریها و حاکمیت قرار گیرد: گفتوگوی صریح، تصمیمسازی جمعی و توجه به تجربههای موفق در مسیر حفظ محیط زیست.
در پایان این نشست گپ و گفت کوتاهی داشتم با علی شهسواری، عضو هیات مدیره پسماند اصفهان که مشروح آن را در پایان گزارش نشست میتوانید مطالعه کنید.
البته در حاشیه این نشست، فرصتی فراهم آمد تا به همراه حدود هشتاد نفر از مدیران شهری کشور، از نمایشگاهی بازدید کنیم که با عنوان «نمایشگاه هوشمند محیط زیست و مدیریت پسماند» برای دانشآموزان برپا شده بود. تلاش برای آموزش مسائل محیط زیستی به نسل جدید با زبان خلاقانه و تجربی، مسیری است که همواره از آن حمایت کردهایم. اما در میانه این نمایشگاه، با بخش بهظاهر خلاقانهای مواجه شدیم که نهتنها نگرانکننده بود، بلکه میتوان آن را مصداق کامل سوءبرداشت از مفهوم آموزش دانست.
در این بخش، یک هواپیما در ابعاد واقعی شبیهسازی شده بود و دانشآموزان درون آن، سفری مجازی از اصفهان به رشت را تجربه میکردند. مناظر و آلودگیهای محیط زیستی از پنجرهها دیده میشد، تا اینکه در انتهای مسیر، بهیکباره هواپیما با تکانهای شدید، سقوط میکرد و دانشآموزان «تجربه سقوط» را با تمام وجود، در یک شبیهسازی فیزیکی و روانی پشت سر میگذاشتند. این تجربه، نه استعاره بود، نه هشدار. یک بازنمایی تروماتیک بود از یک فاجعه هوایی.
سؤال من ساده اما جدیست: چرا برای آگاهیبخشی محیط زیستی، باید نوجوان را در موقعیت «سقوط هواپیما» قرار داد؟ این چه نوع خلاقیتی است که برای انتقال پیام محیطزیستی، ناگزیر به استفاده از تجربه وحشت و ترس میشود؟ این تفکر عجیب از کجا آمده که ترس، میتواند ابزاری مؤثر برای آموزش باشد؟ خلاقیتِ مبتنی بر شوک، نهتنها آموزشی نیست، بلکه روانفرساست. من به نوبه خودم موظف هستم بپرسم و هشدار دهم: اگر هدف آگاهیبخشی است، چرا با ناامنترین تجربه ممکن در ذهن دانشآموزان؟
بهجای چنین تجربه وحشتآفرینی، چه خوب بود اگر طراحان این شبیهسازی، مسیر آموزش را بهگونهای دیگر طراحی میکردند: مثلاً هواپیما در پایان سفر، آرام و بیدردسر در فرودگاه رشت به زمین مینشست، و پس از آن، دانشآموزان برای کشف عمق آلودگیهای دریای خزر، سوار یک زیردریایی میشدند؛ زیردریاییای که آنها را به دل دریا میبرد تا در سکوت آبهای شمال، با پیامدهای ریزپلاستیکها، فاضلابهای صنعتی، یا آلودگیهای نفتی آشنا شوند.
آموزش محیطزیستی، بیش و پیش از آنکه نیازمند هیجانهای کاذب و سناریوهای فاجعهمحور باشد، نیازمند طراحی روایتهایی آرام، اما تأثیرگذار است؛ روایتی که ذهن کودک را با طبیعت آشتی دهد، نه اینکه آن را با اضطراب بلندمدت از «سقوط» و «مرگ» آلوده سازد. خلاقیت در آموزش، یعنی ساختن تجربهای امن و بهیادماندنی، نه ایجاد خاطرهای تروماتیک و گسستزا.
امید است در مسیر طراحی تجربههای آموزشی برای نسل جدید، بیش از پیش به سلامت روان، ظرافت ذهن کودک، و روشهای غیرمخرب یادگیری توجه شود؛ چرا که هر انتخاب ما، چه در محتوا و چه در فرم، میتواند آیندهزیستی نسلی را رقم بزند.
***
در شماره 43، پروندهای مفصل و تحلیلی درباره وضعیت نظافت، بهداشت و ایمنی فضاهای تفریحی از جمله شهربازیها و خانههای بازی ترتیب دادیم. این فضاها اگرچه محل شادی و سرگرمی هستند، اما در نبود نظارت و استانداردهای روشن، میتوانند به کانون تهدیدهای پنهان تبدیل شوند. این پرونده آنقدر کامل بود که مجبور شدیم به دلیل محدودیت تعداد صفحات، بخشهایی از آن را کنار بگذاریم (البته شاید در فرصتی مناسب در یکی از شمارههای آینده منتشر کنیم).
در ادامه همین مسیر، گفتوگویی مفصل با دکتر علی ارجمندی، مدیرعامل محترم «وی آر پارک» ایران داشتیم؛ مجموعهای پیشرو در عرصه واقعیت مجازی. در این گفتوگو، از فناوری و تجربه سرگرمیهای نوین گفتیم، اما بیتوجه به ضرورت نظافت و نگهداری دقیق تجهیزات پیشرفته، به آینده این فضاها نمیتوان امیدوار بود.
بازاریابی بویایی، دریچهای تازه و قدرتمند در عرصه ارتباط برندها با مصرفکنندگان است؛ جایی که رایحهها، بهعنوان پیامرسانان ناخودآگاه، فراتر از کلمات و تصویرها، احساسات را برمیانگیزند و رفتارهای پنهان ما را هدایت میکنند. مطلب دکتر علی امامی، نگاهی دقیق و علمی به این پدیده نوین ارائه میدهد که خواندن آن، بینشی تازه و کاربردی برای فعالان بازار فراهم میکند.
برای نخستینبار «فرهنگ واژگان» را راهاندازی کردیم؛ تلاشی برای ایجاد زبان مشترک در حوزه نظافت، بهداشت و خدمات پاکیزگی. در این بخش، هر بار به سراغ چند واژه کلیدی میرویم، معنا، ریشه و کاربردشان را بررسی میکنیم و پلی میسازیم میان دانش تخصصی و زبان روزمره این صنعت.
در بخش معرفی دستگاه این شماره، با سه محصول ویژه آشنا میشویم: از اسکرابر دستی پیشرفته i-mop XXL Pro تا ربات هوشمند Chancee برای نظافت شهری، و در نهایت مکنده صنعتی مدل EV250 Center. سه گام متفاوت اما همراستا برای رسیدن به نظافتی هوشمند، کارآمد و مبتنی بر دانش روز.
و در پایان، راهنمای جامع همه مطالب شمارههای منتشر شده در سال ۱۴۰۳را ارائه کردیم؛ این راهنما فرصتی است تا مخاطبان عزیز به راحتی به منابع تخصصی و مطالب کلیدی دسترسی پیدا کنند و دیدی منسجمتر نسبت به تحولات و دستاوردهای حوزه نظافت، بهداشت و محیط زیست در طول یک سال اخیر بیابند.
***
امیدوارم این شماره، انگیزهای باشد برای همه فعالان این عرصه تا با دیدی عمیقتر و رویکردی هوشمندانهتر، گامی مؤثر در مسیر حفاظت از محیط زیست و سلامت جامعه بردارند.
این سرمقاله در صفحه 6 شماره 43 فصلنامه ویکیکلین منتشر شده است.
برای مطالعه فایل پی دی اف شماره 43 اینجا را کلیک کنید.
برای مشاهده صفحات آنلاین شماره 43 اینجا را کلیک کنید.
لینک کوتاه: https://wikiclean.ir/lgd8