مهندس مداحی، تحصیلات خود را با کارشناسی فیزیک کاربردی از دانشگاه تهران آغاز کرد و با کارشناسی ارشد مهندسی انرژی از دانشگاه علوم تحقیقات ادامه داد. مسیر حرفهای او از سال ۱۳۷۷ با حضور در بخش کنترل کیفیت، آزمایشگاه و تحقیق و توسعه (R&D) شرکت صنایع امرسان شکل گرفت. او در سال ۱۳۸۵، با راهاندازی مجموعه آزمایشگاهی آروین آزما سرمد، فعالیت خود را در حوزه آزمونهای ایمنی، عملکرد و مصرف انرژی لوازم خانگی توسعه داد و دامنه خدمات این مجموعه را به محصولات تجهیزات پزشکی، تجهیزات تمرینی ورزشی و آزمایشگاه قطع و وصل نیز گسترش داد.
همراه با مهندس مهدیه نصیری، مدیر کیفیت گروه صنعتی ابراهیم با مهندس مداحی پیرامون مبحث استاندارد گپ و گفت مفصلی داشتیم که در ادامه میخوانید.
احمد شاهوند
احمد شاهوند: مهمترین شاخص برای صدور گواهی استاندارد یک دستگاه چیست؟
برای صدور پروانۀ کاربرد علامت استاندارد، صرفاً خود محصول ملاک نیست؛ بلکه وجود یک سیستم کیفی در واحد تولیدی باید اثبات شود. بر اساس روش اجرایی دریافت پروانۀ استاندارد، علاوه بر کیفیت محصول، مواردی مانند استقرار نظام کیفیت، حضور مسئول کنترل کیفیتِ تأیید صلاحیتشده و آموزشدیده، وجود آزمایشگاه مورد نیاز در واحد تولیدی و به طور کلی ساختار نظاممند کیفیت در سازمان بررسی میشود.
همچنین مجوزهای قانونی تولید، آموزشهای گذراندهشده و شرایط و تجهیزات لازم برای بررسی محصولات نیز اهمیت دارد. چراکه معمولاً تنها یک یا دو نمونه از محصول برای آزمایشگاه ارسال میشود و پس از دریافت علامت استاندارد هم ممکن است هر چند ماه یکبار نمونهبرداری مجدد انجام گیرد. اما واقعیت این است که برای یک واحد تولیدی که روزانه صدها یا حتی هزاران محصول تولید میکند، تمرکز اصلی سازمان استاندارد بر این است که در همان واحد تولیدی چه فرآیند و سیستمی برقرار است. در نهایت، تمامی این موارد به صورت یک مجموعه در کمیتههای مربوطه بررسی میشود و در صورت داشتن شرایط لازم و موفقیت در آزمونها، پروانۀ کاربرد علامت استاندارد به محصول اعطا خواهد شد.
الف – ش: وقتی میگوییم یک محصول کیفیت دارد یا ندارد، منظور دقیقاً چیست؟
کیفیت یک امر نسبی است و به شرایط مختلف بستگی دارد. اما اگر استاندارد را ملاک قرار بدهیم، باید گفت که استانداردها حداقل شرایط کیفیت را تعریف میکنند. در فضای رقابتی، تولیدکنندگان میتوانند کیفیت محصولات خود را ارتقا دهند تا سهم بیشتری از بازار داشته باشند، اما در نگاه اولیه، حداقل انتظاری که از یک محصول میرود، همان چیزی است که در تعاریف سازمان استاندارد و نهادهای جهانی مانند IEC و ISO آمده است.
به طور کلی، دو نکته اصلی وجود دارد:
1 – محصول نباید برای مصرفکننده خطرآفرین باشد؛ یعنی آسیبی به او نرساند. به همین دلیل، استانداردهای ایمنی معمولاً پررنگتر از استانداردهای عملکردی هستند.
2 – محصول باید حداقل کارکرد تعریفشده را داشته باشد.
برای مثال، در مورد یک یخچال، اولویت این است که برای مصرفکننده ایمنی داشته باشد و موجب حادثهای مثل برقگرفتگی نشود. در وهله بعد انتظار داریم واقعاً عملکرد یخچال را داشته باشد، نه صرفاً یک کمد خالی. یعنی سرمایش منطقی برای استفاده مصرفکننده ایجاد کند.
از اینجا به بعد وارد جزئیات کیفیت میشویم؛ مثلاً اینکه یخچال چه ویژگیهای بیشتری داشته باشد یا فریزر آن تا چه دمایی بتواند سرمایش ایجاد کند. طبق استاندارد، فریزر باید حداقل به دمای منفی ۱۸ درجه برسد تا محصولی مثل گوشت بتواند تا سه ماه سالم نگهداری شود. اما اگر این دما کاهش پیدا کند، مدت نگهداری ممکن است از سه ماه به کمتر از دو هفته برسد. اینها نمونهای از شاخصهایی است که در حوزه لوازم خانگی میتوان برای توضیح کیفیت محصول بیان کرد.
الف – ش: آزمونهای ایمنی و عملکرد معمولاً بر اساس چه معیارهایی تعریف میشوند؟
آزمونهای ایمنی و عملکرد عمدتاً در چارچوب استانداردهای جهانی IEC و تا حدی ISO تعریف شدهاند. بیش از چهل تا پنجاه سال است که سازمان IEC دستورالعملهای مشخصی را برای این آزمونها، بهویژه در حوزه لوازم خانگی و تجاری، ارائه کرده و استانداردهای ملی نیز بر همین اساس تدوین یا ترجمه شدهاند.
در بخش آزمونهای ایمنی، موارد متعددی بررسی میشود؛ از جمله ایمنی مصرفکننده، ساختار و ساختمان محصول، شرایط آبوهوایی مختلف (مانند رطوبت بالا یا دماهای بسیار پایین و بالا)، افزایش دما در قسمتهای مختلف محصول، و حتی شرایط استفاده غیرعادی. به عنوان مثال، ممکن است مصرفکننده سهواً یا حتی عمداً به شکل نادرست از محصول استفاده کند. در چنین شرایطی ممکن است دستگاه از کار بیفتد، بسوزد یا دچار آسیب شود، اما استانداردها تأکید دارند که در هیچ شرایطی نباید آسیبی به مصرفکننده وارد شود یا حادثهای جدی مانند آتشسوزی رخ دهد. علاوه بر این، کیفیت و دوام قطعات بهکاررفته در محصول نیز مورد ارزیابی قرار میگیرد.
در بخش آزمونهای عملکرد که ارتباط نزدیکی با مصرف انرژی دارد، راندمان و بازدهی محصول، از اهمیت ویژهای برخوردار است. به عنوان نمونه، زمانی که برچسب انرژی لوازم خانگی بررسی میشود، مستقیماً با استانداردهای عملکرد مرتبط است. در واقع ابتدا راندمان و بازدهی محصول اندازهگیری شده و سپس مشخص میشود که این راندمان با چه میزان مصرف انرژی به دست آمده است؛ و همین نکته، معیار مبنای برچسب انرژی قرار میگیرد.
الف – ش: آیا در طراحی معیارهای استاندارد، شرایط اقلیمی هم تأثیرگذار است؟
قطعاً تأثیرگذار است. همۀ این موارد در استانداردها بهطور دقیق و طبقهبندیشده وجود دارد. نهتنها شرایط اقلیمی، بلکه حتی روشهای آزمون و مواد مصرفی مورد استفاده در آزمایشها هم مشخص شده است.
به عنوان مثال، در حوزۀ لوازم خانگی و بهخصوص یخچال و فریزر، استانداردها کرانههای دمایی و رطوبتی را تعیین میکنند؛ یعنی مشخص میشود که محصول در چه بازۀ دما و رطوبتی باید عملکرد مناسب داشته باشد. یا در موضوع شویندگیِ یک محصول، مواد شویندهای که باید در آزمون استفاده شوند، دقیقاً تعریف شدهاند. بنابراین آزمونها سلیقهای نیستند؛ به این معنا که مثلاً در ایران از یک شوینده استفاده شود، در ژاپن شویندهای دیگر و در آمریکا نوع دیگری. چون این تفاوتها میتواند نتایج آزمون را تغییر دهد، به همین دلیل همه چیز استاندارد و یکسانسازی شده است.
حتی در برخی موارد برای شبیهسازی شرایط واقعی، جایگزینهای علمی مورد استفاده قرار میگیرند. مثلاً در تست فریزر، به جای قرار دادن گوشت واقعی، از یک ماده شیمیایی استفاده میشود که ظرفیت گرمایی و ویژگیهای آن کاملاً مشابه گوشت است. اگر گوشت واقعی ملاک قرار میگرفت، گوشت قرمز ایران با ژاپن یا آمریکا ممکن بود تفاوتهای زیادی داشته باشد. در حالی که با تعریف یک ماده جایگزین واحد، نتایج آزمون در همه کشورها قابل مقایسه و یکسان خواهد بود.
به طور کلی، در طراحی استانداردها تمام جزئیات تا حد امکان به صورت شفاف و یکپارچه تعریف شده تا اطمینان حاصل شود که در هر نقطه دنیا آزمونها نتایج معتبر و قابل مقایسهای داشته باشند.
الف – ش: شما فعالیت مجموعه را صرفاً بهعنوان یک آزمایشگاه شروع کردید. چه شد که آموزش و ساخت تجهیزات هم به حوزۀ کاریتان اضافه شد؟
کار را در ابتدا بهعنوان يک مجموعة آزمايشگاهي آغاز کرديم، اما به مرور متوجه شديم براي حفظ نيروهايي که براي آموزششان انرژي گذاشتیم، يک بالانس کاري ايجاد کنيم. به اين معنا که اگر حجم نمونهها کم يا زياد شد، ناچار به تعديل نيرو نشويم. به همين دليل وارد حوزه آموزش شديم و يک مرکز آموزشي راهاندازي کرديم تا بتوانيم در کنار کارهاي آزمايشگاهي، دورههاي آموزشي هم برگزار کنيم.
گام بعدی، ورود به حوزۀ ساخت تجهیزات آزمایشگاهی بود. بسیاری از واحدهای تولیدی برای کنترل کیفیت محصولات خود به تجهیزات خاصی نیاز دارند. ما این بخش را هم به تیم اضافه کردیم و نتیجه بسیار مثبت بود. چون کارشناسان ما علاوه بر انجام آزمونها، با ساختار تجهیزات هم آشنا شدند. مثلاً اگر دستگاهی خراب شود، نیروهای ما خودشان قطعات را باز و تعمیر میکنند و حتی بهروز میسازند؛ در حالی که در بسیاری از آزمایشگاههای دیگر، آزمونگر فقط منتظر تعمیرکار میماند.
این تجربه باعث شد کارشناسان ما هنگام تدریس هم توانایی بیشتری داشته باشند، چون هم با دستگاهها و هم با محصولاتی که تست میشوند آشنایی کامل دارند. در نتیجه، هم توانمندیهای فردی آنها افزایش یافته و هم فعالیت مجموعۀ ما متعادلتر شده است.
الان در هر شرایطی، خوشبختانه هیچوقت تعدیل نیرو نداشتهایم و همیشه حرکت رو به جلو بوده است. حتی اگر گاهی حجم کار فشردهتر شود، به همکاران میگویم فشار مقطعی را تحمل کنند، چون ما بهگونهای برنامهریزی کردهایم که هیچوقت با کمبود کار روبهرو نشویم. بهعنوان نمونه، همین حالا ۱۰ تا ۱۵ شرکت سفارش تجهیزات دادهاند، همزمان دورههای آموزشی در حال برگزاری است و از سوی دیگر بخش تست هم فعال است. این ترکیب باعث شده همیشه تعادل کار حفظ شود و مجموعه روبه رشد حرکت کند.

الف – ش: در مسیر تست و صدور تأییدیه معمولاً با چه چالشهایی مواجه هستید؟
واقعیت این است که وقتی یک آزمایشگاه مجوز تست محصولی را دریافت میکند، بسیاری از چالشها را از قبل پشت سر گذاشته است. برای اضافه کردن هر محصول جدید به دامنه کاری، ابتدا باید تمام استانداردهای مربوط بررسی شود، تجهیزات لازم فراهم گردد و کارشناسان مرکز ملی تأیید صلاحیت نیز همه موارد را ارزیابی کنند. عمده چالش ما دقیقاً در همین مرحله است. متأسفانه گاهی کارشناسان بهصورت سلیقهای عمل میکنند و سختگیریهای غیرضروری دارند. برای مثال، ممکن است اصرار کنند حتماً دستگاه خاصی خریداری شود، در حالی که اصل ماجرا نتیجه آزمون است، نه مدل دستگاه. یا پیش آمده روشی که ما ارائه دادهایم کاملاً مطابق استاندارد بوده اما نپذیرفتهاند و روش دیگری را خواستهاند که بسیار پرهزینه است. وقتی این مرحله طی شد و مجوز صادر گردید، اجرای آزمونهای بعدی معمولاً مشکل خاصی ندارد. البته گاهی محصولی برای تست ارسال میشود که نیاز به مونتاژ دارد یا اطلاعات کافی از طرف تولیدکننده در اختیار ما قرار نمیگیرد که این هم خودش چالش ایجاد میکند.
یکی دیگر از چالشهای جدید، مربوط به نرمافزار است. برخی محصولات مجهز به نرمافزار هستند و برای تأیید آن باید به سورس برنامه دسترسی داشته باشیم. اما بسیاری از تولیدکنندگان میگویند خودشان هم به سورس دسترسی ندارند، چون نرمافزار را بهصورت یک پکیج آماده خریداری کردهاند. این موضوع محدودیتهایی برای آزمون ایجاد میکند. از سوی دیگر، بسیاری از تستها «مخرب» هستند. برای محصولات گرانقیمت، این موضوع همواره چالشی بزرگ است: اینکه روش آزمون را طوری طراحی کنیم تا محصول آسیبی نبیند و تولیدکننده متحمل هزینه اضافی نشود.
الف – ش: فرآیند استانداردسازی دستگاههای صنعتی چه تفاوتی با دستگاههای خانگی دارد و بر چه مبنایی طبقهبندی میشود؟
استانداردسازی تجهیزات بر اساس سه گروه اصلی انجام میشود: خانگی، تجاری و صنعتی. در لوازم خانگی چون کاربر ممکن است یک فرد معمولی، کودک یا سالمند باشد، معیارهای استاندارد هم سختگیرانهترند و جزئیاتی مثل ابعاد یا محدودیتهای ایمنی (برای مثال ارتفاع و دهانۀ چرخگوشت خانگی) دقیقاً تعریف میشوند تا خطری متوجه مصرفکننده نشود.
در محصولات تجاری، فرض بر این است که کاربر، آموزشهای اولیه را گذرانده و در محیط عمومی (مثل فروشگاه یا کافه) با دستگاه کار میکند، بنابراین محدودیتها نسبت به خانگی کمتر است.
اما در تجهیزات صنعتی، کار با دستگاه تنها توسط افراد متخصص و تأیید صلاحیتشده انجام میشود، آن هم در محیطهای خاص مثل کارخانه. همین تفاوت در سطح کاربران و محیط استفاده، مبنای اصلی تفاوت استانداردهاست.
الف – ش: در روند استانداردسازی دستگاههای صنعتی بهخصوص دستگاههای نظافتی مثل اسکرابر یا مکنده، چه آیتمهایی مدنظر است؟
استاندارد IEC در بخشهای مختلف صنایع، کمیتههای فنی (TC) دارد. یکی از این کمیتهها، در بخش لوازم خانگی و تجاری است که در آن هم ایمنی و هم عملکرد این دسته از محصولات بررسی می شود. این کمیته شامل زیرمجموعههایی است. مثل جاروهای خانگی و تجاری و همچنین کفشوی تجاری و صنعتی. کارشناسانی از کشورهای مختلف راجع به استانداردهای مرتبط با این زیرمجموعهها با هم بحث و تبادل نظر میکنند.
مثلا در زیرمجموعۀ کفشوی تجاری و صنعتی، چند استاندارد وجود دارد. محصولات مشابه از نظر فنی و ظرفیت و نوع عملکرد یک استاندارد واحد یا مادر دارند. ولی به تناسب ویژگی هر محصول، آزمونها کمی متفاوت خواهد بود. به عنوان مثال برای محصولات تجاری و صنعتی، محدودیتهای استاندارد به دلیل اینکه اپراتور یا کاربر آموزش دیده از دستگاه استفاده میکند، سختگیریها در برخی آیتمها کمتر میشود.
هر کشور و هر تولیدکنندهای میتواند به طور مداوم در بهبود و تغییر و اضافه کردن آیتمهای استاندارد، مشارکت کرده و بحث و تبادل نظر کند.
مهدیه نصیری: آیا تولیدکنندهها همیشه ملزم به دریافت گواهی استاندارد هستند؟ آیا این مسئله به نوع محصول بستگی دارد؟ یا اصلا الزامی وجود ندارد؟
در بسیاری از کشورهای پیشرفته، استانداردها الزامی نیستند، اما فرهنگِ مصرفِ بالا باعث میشود تولیدکنندهها خودشان رعایت کنند و مصرفکنندهها، محصول بدون استاندارد را نخرند.
در ایران و برخی کشورهای جهان سوم، برخی استانداردها اجباری هستند و برخی تشویقی. به عنوان مثال، استاندارد جاروبرقیهای خانگی (IEC60335-2-2 / معادل ملی 1562-2-2) الزامی است و شامل ایمنی، عملکرد و مصرف انرژی میشود، اما بسیاری از محصولات نظافت صنعتی استانداردهایشان تشویقی بوده و اجباری نیست. با این حال، تولیدکنندهها میتوانند با اقدام جمعی یا در قالب انجمنها، استانداردها را رعایت کنند و این میتواند مبنایی برای الزامی کردن آن توسط سازمان استاندارد باشد.
الف – ش: نقش تولیدکننده در فرآیند استانداردسازی چقدر پررنگ است و آیا باید در تدوین استاندارد مشارکت داشته باشد؟
در بسیاری از کشورها، تولیدکنندهها نقش اصلی در تدوین و تجدیدنظر استانداردها را دارند. همۀ ذینفعان – تولیدکننده، مصرفکننده، آزمایشگاهها و نهادهای حاکمیتی – باید در فرآیند استانداردسازی حضور داشته باشند، اما مهمترین نقش به تولیدکنندهها تعلق دارد چون:
- بیشترین آشنایی با محصول و تکنولوژی دارند
- توانایی انجام تحقیقات و آزمایشهای عملی را دارند
- تجربه تولید و مشاهده نتایج تغییرات را دارند
با مشارکت فعال تولیدکنندگان، استانداردها واقعیتر، عملیاتیتر و مورد استقبال آزمایشگاهها و سازمان استاندارد قرار میگیرند. بدون حضور تولیدکننده، نهادهای حاکمیتی یا آزمایشگاهها نمیتوانند به درستی نیازها و فناوریهای جدید را در استاندارد لحاظ کنند.
الف – ش: با توجه به گسترش تکنولوژی و هوشمندسازی، آیا استانداردهای مرتبط با ایمنی و مصرف انرژی باید مدام بهروز شوند؟
بله، استانداردها باید پیوسته با تغییرات تکنولوژی و نوآوری بهروز شوند. معمولاً هر دو تا سه سال یکبار، استانداردها بررسی و آپدیت میشوند. این بهروزرسانیها میتوانند ناشی از موارد زیر باشند:
- ورود محصول جدید یا تکنولوژی نو
- تغییرات و بهبودهای تکنولوژی در محصولات موجود
- شناسایی کمبودها یا موضوعات مغفول در استانداردهای قبلی
به عنوان مثال، استانداردهای اخیر شامل موضوعاتی مثل ریموت کنترلها، اینترنت اشیا و تستهای EMC هستند که قبلاً کمتر مورد توجه بودند. این فرآیند باعث میشود استانداردها با تکنولوژی روز هماهنگ شوند، اما هم تولیدکنندهها و هم آزمایشگاهها باید تلاش کنند تا خود را با این تغییرات سریع تطبیق دهند.
الف – ش: مرجع اصلی سازمان استاندارد جهانی کجاست؟
برای محصولات الکتریکی و الکتروتکنیکی، مرجع اصلی IEC (International Electrotechnical Commission) است که از سال ۱۹۰۶ تأسیس شده است.
این کمیسیون در توسعه استانداردهای عملکرد، ایمنی و مصرف انرژی محصولات خانگی، تجاری و صنعتی نقش اصلی را دارد و در شاخههای مرتبط با عملکرد و انرژی، با ISO (سازمان بینالمللی استانداردسازی) همکاری تنگاتنگ دارد.
مرکز اصلی IEC در ژنو سوئیس قرار دارد. پیشتر مرکز آن در لندن بود، اما پس از جنگ جهانی دوم، در سال ۱۹۴۸ به ژنو منتقل شد. علاوه بر مرکز اصلی، IEC در کشورهای مختلف دارای نمایندگی و دفاتر همکاری است.
الف – ش: آیا رعایت الزامات استاندارد سد و مانعی برای تولید است؟
رعایت استاندارد ممکن است در مقاطعی باعث محدودیت در تولید یا کاهش تیراژ شود، اما برای تولیدکنندگان خوشفکر، این محدودیتها به نفع برند است. تولیدکنندهای که به کیفیت، رضایت مشتری و خوشنامی برند اهمیت میدهد، حتی فراتر از استانداردها، معیارهای داخلی خودش را تعریف میکند. بنابراین، رعایت استاندارد نه یک مانع، بلکه تضمینی برای کیفیت و محبوبیت محصول و برند است.
الف – ش: آیا قطعات یک دستگاه لوازم خانگی هم باید استاندارد داشته باشند یا فقط محصول نهایی بررسی میشود؟
قطعات مهم یک محصول، مانند کلیدها، کابلها یا الکتروموتورها، اگر مشمول استاندارد باشند، باید استاندارد مربوطه را داشته باشند. اما در آزمون نهایی محصول، معمولاً تمرکز روی عملکرد کل دستگاه است. در صورت شک یا مشکل، امکان بررسی جداگانه قطعات وجود دارد، اما استاندارد نهایی محصول، معیار اصلی است.
الف – ش: آیا محصولات برندهای معتبر خارجی هم ممکن است استاندارد لازم را نداشته باشند؟
بله، این اتفاق شایع است. دریافت علامت استاندارد یک بار کافی نیست؛ نظارت ادواری بسیار مهمتر است. تغییر قطعات، پیمانکاران، یا خط تولید ممکن است باعث شود محصولی که قبلاً استاندارد را کسب کرده، در بازبینیهای بعدی مردود شود. اگر امتیاز منفی محصول در چند دوره متوالی بالا باشد، علامت استاندارد ابطال میشود و تولیدکننده باید مجدداً فرآیند استانداردگیری را طی کند.

م – ن: با توجه به اینکه آموزشهای مرتبط با استاندارد معمولاً بعد از اخذ علامت استاندارد آغاز میشود، به نظر شما اگر این آموزشها از ابتدای ورود متخصصان به صنعت ارائه شود، چه تأثیری بر هماهنگی میان آموزش، تولید و استانداردسازی خواهد داشت؟
در حال حاضر برای محصولات مختلف، همزمان با بررسی محصول به منظور دریافت پروانه استاندارد، بحث تأیید صلاحیت مسئول کنترل کیفیت نیز پیگیری میشود. این افراد موظفاند پیش از ورود به کار، دورههای آموزشی حداقلی را طی کنند. اما چالش اصلی اینجاست که حجم مطالب ارائهشده در این دورهها بسیار گسترده و عمق آنها چنان زیاد است که نمیتوان همه مباحث را در دورههای چندروزه، بهویژه برای نیروهای تازهکار و فاقد تجربه عملی، بهطور کامل آموزش داد. ما محتوای آموزشی را در قالب لوح فشرده یا سایر ابزارها در اختیارشان قرار میدهیم، اما عملاً این نقطۀ آغاز مسیر یادگیری و ارتباط ما با مسئولان کنترل کیفیت واحدهای تولیدی است.
همواره در این دورهها که از نظر قانونی الزامآورند، تأکید میکنیم مباحث مطرحشده صرفاً کلیات است؛ موضوعاتی که شاید برای ما پس از سالها تجربه روشن شدهاند. به همین دلیل، علاوه بر این آموزشهای مقدماتی، باید در قالب کارگاهها یا دورههای تخصصیتر، مباحث را بهصورت عمیقتر مورد بررسی قرار داد. طبق قوانین سازمان استاندارد، مسئولان کنترل کیفیت موظفاند سالانه دستکم ۱۶ ساعت آموزش را بگذرانند. در مجموعۀ ما نیز سیاستی اتخاذ شده که طی یک سال اخیر پررنگتر هم شده است: تمرکز بر شکافتن موضوعات و ارائه آموزشهای کارگاهی تخصصی.
برای نمونه، در دورههای آموزشی معمولاً تنها چند دقیقه به موضوع مهمی مانند آزمون مقاومت در برابر حرارت یا آتش پرداخته میشود. اما ما تصمیم گرفتهایم برای چنین موضوعاتی، دورههای یکروزۀ مستقل طراحی کنیم تا شرکتکنندگان با دستگاه آزمون، ساختار آن، معیارهای رد و قبولی و تفاوتهای مربوط به محصولات مختلف آشنا شوند.
به باور من، اهمیت اصلی در همین دورههای کارگاهی است. متأسفانه در بسیاری از آموزشهای رسمیِ ۱۶ ساعته، بخش عمدهای از زمان به مباحث تئوری کلی اختصاص پیدا میکند؛ مباحثی که با مطالعۀ یک جزوه یا مشاهده یک فیلم آموزشی نیز قابل یادگیری هستند. در حالیکه آنچه واقعاً اهمیت دارد و خلأ آن احساس میشود، کارگاههای عملی است؛ جایی برای اجرای آزمونها و معرفی دستگاهها از نزدیک. شرکتکنندگان میتوانند مردودیها و قبولیها را در عمل، مشاهده و تحلیل کنند. همانطور که میبینیم در بسیاری از کشورها، فارغالتحصیلان دورههای فنیوحرفهای بهدلیل تجربۀ عملی خود، بیش از کسانی که صرفاً آموزشهای تئوری حتی در مقطع دکترا گذراندهاند، مورد استقبال قرار میگیرند. بنابراین لازم است واحدهای تولیدی، آزمایشگاهها، نهادهای حاکمیتی و سازمان استاندارد، با سرمایهگذاری و برنامهریزی بیشتر، این نوع آموزشهای عملی را پررنگتر کنند تا بتوانند شکافها و نقاط ضعف موجود در فرآیند یادگیری را برطرف سازند.
م – ن: برای نخستینبار در کشور، گروه صنعتی «ابراهیم» موفق به اخذ نشان استاندارد در حوزۀ نظافت صنعتی شده است. به نظر شما این دستاورد بهطور کلی چه تأثیری بر صنعت نظافت خواهد گذاشت؟
تجربه نشان داده شرکتهایی که در اخذ استانداردهای بهویژه «تشویقی» پیشگام میشوند، معمولاً یک معیار پایدار کیفی را در صنعت پایهگذاری میکنند. این اقدام بهنوعی برگ برنده برای واحدهای تولیدی محسوب میشود؛ زیرا هم اعتماد عمومی جامعه به محصول و برند را افزایش میدهد و هم مصرفکنندگان و خریداران را نسبت به کیفیت کالا مطمئنتر میسازد.
از سوی دیگر، این حرکت میتواند توجه سایر رقبا را نیز جلب کند و بهتدریج به شکلگیری یک فرهنگ یا جریان خودکار در صنعت بینجامد. در صنایع مختلف مشاهده شده است که پیشگامیِ یک شرکت در دریافت استاندارد – حتی زمانی که الزامی نبوده – هم مزیت تبلیغاتی به همراه داشته و هم کیفیت محصولات را ارتقا داده است. همین امر رقبا را نیز به سمت اخذ استاندارد سوق داده و در نهایت، نتیجهای مثبت برای کل صنعت به همراه آورده است.
در واقع، خروجی چنین اقدامی استقرار یک سیستم کیفی در واحدهای تولیدی است؛ سیستمی که هم به نفع مصرفکننده نهایی خواهد بود و هم تولیدکنندگان را وادار میکند از یک سطح معین کیفیت عبور کنند و به مرتبه بالاتری دست یابند.
در خصوص گروه صنعتی «ابراهیم» نیز معتقدم چنین مسیری در حال شکلگیری است. این مجموعه خوشنام با پیشگامی در اخذ استاندارد تشویقی، انگیزه و علاقهای جدی از خود نشان داده است. امید میرود این روند در خصوص سایر محصولات شما نیز ادامه یابد و در عین حال، سایر تولیدکنندگان در صنعت نظافت هم به این جریان ملحق شوند.
م – ن: اخذ نشان استاندارد برای تولیدکنندگان، مستلزم صرف هزینههای مادی و زمانی است؛ موضوعی که به یکی از دغدغههای جدی و چالشهای اصلی آنان تبدیل شده است. گاهی همین مسئله باعث میشود برخی واحدهای تولیدی با تعلل در این مسیر حرکت کنند، چرا که تصور میکنند این هزینهها بازگشتی ندارد. با توجه به تجربۀ شما، واقعیت این موضوع چگونه است و چه نکاتی را باید تولیدکنندگان، بهویژه آنان که در ابتدای راه هستند، در نظر داشته باشند؟
واقعیت این است که هزینههای مرتبط با کیفیت باید از همان ابتدای کار در طرح توجیهی تولید هر محصول لحاظ شود. همانگونه که تولیدکننده هزینههای کارگری یا سربار خود را برآورد میکند، اگر قصد موفقیت و آیندهنگری داشته باشد باید بپذیرد که «هزینه کیفیت» نیز بخشی جدانشدنی از فرآیند تولید است. در واقع، برای افزایش تولید و کسب سهم بیشتر از بازار، این نگرش باید از ابتدا در ذهن تولیدکننده نهادینه شود.
نکتۀ مهم آن است که این هزینهها حتی در کوتاهمدت نیز بازدهی دارند. امروز یک تولیدکننده با تلاش فراوان، برندی را شکل میدهد و برای تبلیغ آن میلیاردها تومان هزینه میکند؛ حال اگر کیفیت محصول زیر سؤال برود، از بین رفتن اعتبار برند به معنای بر باد رفتن همۀ آن سرمایهگذاریهاست. علاوه بر این، هزینههای خدمات پس از فروش در سالهای اخیر بهطور چشمگیری افزایش یافته است. به همین دلیل بسیاری از تولیدکنندگان ترجیح میدهند با سرمایهگذاری روی کیفیت، میزان مراجعات به خدمات پس از فروش را به حداقل برسانند.
من تولیدکنندگانی را دیدهام که با نگاه کاملاً اقتصادی به این موضوع پرداخته و حتی فراتر از الزامات استاندارد عمل کردهاند. به عنوان مثال، تولیدکنندهای حاضر شده برای انتهای خط تولید، دستگاهی به ارزش چندصد میلیون تومان خریداری کند تا تمام محصولاتش بهصورت صددرصدی تست شوند. هرچند این کار باعث کاهش سرعت خط تولید میشود، اما او منطقی اقتصادی پشت تصمیمش دارد: نمیخواهد محصولی معیوب به دست مشتری برسد و هزینههای سنگین اعتباری و خدماتی به او تحمیل شود.
این رویکرد نشان میدهد که سرمایهگذاری روی کیفیت، نهتنها هزینه نیست بلکه در بلندمدت و حتی کوتاهمدت به سود تولیدکننده خواهد بود. در حالیکه استانداردها الزام به آزمون صددرصدی ندارند و تنها بر آزمونهای نمونهای تأکید میکنند، چنین نگاه آیندهنگرانهای میتواند برند و جایگاه تولیدکننده را در بازار به شکل قابلتوجهی ارتقا دهد.
الف – ش: آیا واقعاً استاندارد الزام نمیکند که تمام تولیدات یک واحد مورد آزمون قرار گیرند؟ و از منظر اخلاقی، این موضوع چگونه ارزیابی میشود؟
خیر، الزام وجود ندارد. استاندارد تصریح میکند که واحد تولیدی باید آزمایشگاهی داشته باشد و بهصورت تصادفی از خط تولید نمونهبرداری کرده، آنها را آزمون کند و گزارش نتایج را ارائه دهد. این همان چیزی است که در الزامات استاندارد مطرح شده است. اما در عمل بسیاری از شرکتها به این نتیجه رسیدهاند که این سطح از آزمون کافی نیست. از منظر اخلاقی و همچنین با در نظر گرفتن منافع اقتصادی، تولیدکنندگانِ مسئولیتپذیر تصمیم گرفتهاند فراتر از الزامات استاندارد عمل کنند و همۀ محصولات خود را بهطور کامل مورد آزمون قرار دهند. دلیل این تصمیم الزام قانونی نیست، بلکه حفظ اعتبار برند، کاهش هزینههای سنگین خدمات پس از فروش و جلوگیری از خدشهدار شدن اعتماد مشتریان است.
به بیان دیگر، تولیدکنندهای که چنین رویکردی دارد میگوید: «من این کار را نه صرفاً به خاطر استاندارد، بلکه برای برندم و بهمنظور جلوگیری از بدنامی انجام میدهم.» این نشان میدهد که تعهد اخلاقی و نگاه اقتصادیِ آیندهنگرانه، دو انگیزۀ اصلی هستند که واحدهای تولیدی را به سمت آزمون کامل محصولات سوق میدهند.
الف – ش: آیا در فرآیند تولید، و با توجه به دقتهای لازم، امکان دارد که یک دستگاه، وقتی به انتهای خط تولید میرسد، ایراد داشته باشد؟
بله، چنین اتفاقی بارها رخ میدهد. عوامل متعددی میتواند باعث بروز این مشکل شود؛ از خطاهای ناخواسته در فرآیند مونتاژ تا بدبینانهترین حالت یعنی بروز کمکاری یا حتی اقدام عمدی از سوی نیروی انسانی. بهعنوان مثال، ممکن است کارگری به دلیل نارضایتی از شرایط کاری یا تأخیر در دریافت حقوق، بهصورت آگاهانه خط تولید را با اختلال مواجه کند.
م – ن: در تئوری، خطا وجود ندارد، اما در عمل، هرجا پای انسان در میان باشد امکان بروز خطا هست. همین امر نشان میدهد که استاندارد باید پویا باشد و مدام پایش شود. شما این فضا را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا میتوان انتظار داشت که از دل استانداردهای موجود، استانداردهای کارخانهای و تخصصیتر نیز شکل بگیرند؟
ساختار IEC دقیقاً با همین نگاه طراحی شده است. همانطور که اشاره کردم، این ساختار از ابتدا فضای باز و انعطافپذیری را درنظر گرفته است. به همین دلیل، استانداردها هر دو یا سه سال یک بار، بازبینی و بهروزرسانی میشوند. هیچ استانداردی بسته و نهایی نیست و همیشه این امکان فراهم است که تولیدکنندگان، آزمایشگاهها و حتی مصرفکنندگان در فرآیند بازنگری حضور داشته باشند. عضویت در کمیتهها و زیرکمیتههای تدوین استاندارد محدودیتی ندارد؛ هر فردی که علاقهمند و توانمند باشد میتواند در این مسیر مشارکت کند.
به همین خاطر، ورود به حوزۀ استانداردهای جدید، فرصتی فراهم میآورد تا در جریان آزمونها، نقاط ضعف، نواقص یا حتی خطاهای احتمالی شناسایی شوند. این امر نهتنها ضعف محسوب نمیشود، بلکه نقطۀ قوت است؛ چرا که به روزآمدی و تکامل مستمر استانداردها کمک میکند.
از سوی دیگر، هر فناوری جدید الزاماتی تازه به همراه دارد. بهعنوان مثال، در بسیاری از محصولات الکترونیکی و الکتریکی جدید، یک درگاه USB برای شارژ تلفن همراه اضافه شده است. همین تغییر ساده الزاماتی تازه را ایجاد میکند: این منبع تغذیه چگونه باید آزمون شود؟ آیا ایمن است؟ آیا ممکن است به باتری یا مدار گوشی آسیب برساند؟ اکنون در استانداردهای جدید، این موضوع بهعنوان یک آیتم مستقل مطرح شده و الزامات مشخصی برای آزمون آن در نظر گرفته شده است.
اگر فردا تولیدکنندهای بتواند گواهی دهد که منبع تغذیه USB محصولش تمام الزامات استانداردهای جهانی را پاس کرده است، مصرفکننده هم با خیال راحت از آن استفاده خواهد کرد. این نمونه نشان میدهد که هر نوآوری فناورانه، بهطور طبیعی پشت سر خود پروژههای تازهای در حوزه استانداردسازی ایجاد میکند و در نهایت موجب تکمیل و ارتقای مداوم استانداردها میشود.
الف – ش: آیا شاخصهای زیستمحیطی مانند آلودگی صوتی، بازیافتپذیری و میزان مصرف آب و انرژی در فرآیند تدوین استانداردها لحاظ میشوند؟
بله، در برخی محصولات این شاخصها دیده شده و قابلیت توسعه آنها نیز وجود دارد. بهعنوان نمونه، در حوزه محصولات برودتی مانند یخچال و فریزرهای خانگی، استانداردی برای میزان صدا تدوین شده است. منطقی است محصولی که قرار است بهصورت ۲۴ ساعته در خانه روشن باشد، باید سطح آلودگی صوتی آن قابل قبول بوده و آزاردهنده نباشد. هرچند این استاندارد تدوین شده، اما هنوز اجباری نیست. مشابه این تجربه میتواند برای محصولات دیگر نیز اتفاق بیفتد.
نمونه دیگر، موضوع مربوط به وسایلی است که از گازهای مُبَرّد استفاده میکنند. سال گذشته سازمان محیط زیست بهطور جدی پیگیر این مسئله بود که پس از پایان عمر این وسایل، چگونه باید معدومسازی آنها انجام شود تا اثر منفی بر محیط زیست، بهویژه بر لایه اُزون و روند گرمایش جهانی، به حداقل برسد. استانداردهایی در این حوزه وجود دارد، اما الزام اجرای آنها بحثی مهمتر است.
واقعیت این است که همه این موضوعات، الزاماً در دل یک استاندارد محصول نمیگنجند. گاهی استاندارد مرتبط بهطور مستقل تدوین شده و گاهی هم الزام عمومی برای یک دسته از محصولات در نظر گرفته میشود. آنچه اهمیت دارد، اجرایی شدن این استانداردهاست. متأسفانه تعداد زیادی از استانداردها در کشور تدوین شدهاند اما یا کنار گذاشته شدهاند، یا اجرا نمیشوند و یا لازمالاجرا نیستند. به نظر من، باید بیش از گذشته به سمت عملیاتی کردن این استانداردها حرکت کنیم تا شاخصهای زیستمحیطی واقعاً در عمل اثرگذار باشند.
الف – ش: برای تأیید استاندارد یک دستگاه لوازم خانگی چند آیتم مورد بررسی قرار میگیرد و روند تست چقدر زمان میبرد؟
بستگی به نوع استاندارد دارد؛ ممکن است فقط ایمنی، یا ایمنی و عملکرد و مصرف انرژی مدنظر باشد. برای مثال، در کولر گازی، ماشین لباسشویی، یخچال فریزر، اتو و آبگرمکن، استانداردهای عملکرد و مصرف انرژی اجباری هستند. هر یک از این آزمونها دورۀ زمانی خود را دارند.
برای یک یخچال فریزر خانگی که باید سه استاندارد ایمنی، عملکرد و مصرف انرژی را پاس کند، انجام تمام آزمونها تقریباً ۴۲ تا ۴۳ روز طول میکشد. برخی آزمونها مانند پایداری یا استحکام ممکن است زمان بیشتری ببرند؛ مثلاً اگر درِ یخچال باید ۱۰۰ هزار بار باز و بسته شود، همین تست، زمانبر است. معمولاً تستهای ایمنی از 7-6 روز شروع و تا حدود ۲۰ روز ادامه دارند. این مدت زمان شامل دورۀ شروع آزمون تا صدور گزارش است.
الف – ش: بعد از تستهای مخرب، محصول قابل استفاده است؟
بسیاری از تستهای ما تایپ تست هستند و مخرب؛ یعنی محصول پس از آزمون به ضایعات میرود. ما روی نمونهای آزمون انجام میدهیم که نمایندۀ تولیدات یک دورۀ زمانی است. مثلاً اگر شرکتی در سه ماه، روزی هزار دستگاه تولید کند، یک نمونه از آن برای آزمون کافی است. هر اتفاقی که برای نمونه بیفتد، فرض میکنیم برای کل تولیدات همان دوره نیز صادق است.
الف – ش: اگر محصول یک برند معروف خارجی در آزمون استاندارد رد شود، واکنش چگونه خواهد بود؟
در اینجا دو مدل وجود دارد: واحدهای تولیدی که استاندارد دریافت میکنند و واردکنندگان. حتی اگر واردات انجام و تعرفهها پرداخت شده باشد، شرط ترخیص محصول این است که نمونۀ آزمایشگاهیاش قبول شود. این الزام، شامل همۀ محصولات میشود و محصولی که استاندارد را پاس نکند، اجازه ترخیص ندارد.
الف – ش: حتی محصولی که علامت استاندارد دارد؟
اغلب اوقات مدرکسازی میشود. بررسی استاندارد به این شکل است که اگر شما بخواهید محصولی وارد کنید، صرف داشتن استاندارد کافی نیست. باید ثابت کنید همان بچ نامبری که تولید میکنید تحت نظارت یک شرکت بازرسی بینالمللی مثل IEI یا ISQI تولید شده است. این شرکت بازرسی موقع تولید حضور داشته، نمونه برداری کرده و گزارش داده است.
اگر این کار را انجام ندهید، ریسک را خودتان میپذیرید. محصول به آزمایشگاه گمرک میآید و اگر تست مردود شود، کل محصول باید بازگردانده شود. این اتفاق زیاد میافتد و بعضیها پس از برگشت، دوباره محصول را به صورت قاچاق وارد کشور میکنند.
برای واحدهای تولیدی داخلی هم شرایط سختگیرانه است. باید علاوه بر مسئول کنترل کیفیت، آزمایشگاه و تجهیزات لازم را در اختیار داشته باشند. نمونهها توسط آزمایشگاه تأیید شوند و همه مجوزهای قانونی اخذ شده باشد. این محصولات هم به صورت دورهای نمونهبرداری میشوند و در صورت مردودی، واحد تولیدی اخطار میگیرد و فرصت ۷ تا ۱۰ روز برای رفع مشکل دارد.
هر مردودی امتیاز منفی دارد و اگر این امتیاز به حد مشخصی برسد، استاندارد محصول تعلیق میشود. این خبر رسانهای میشود و شرکت اجازه تولید ندارد. وقتی استاندارد تعلیق شود، حدود ۵ ماه طول میکشد تا دوباره نمونهبرداری شود و در صورت تأیید، استاندارد بازگردانده میشود.

الف – ش: همه اینها به کنار. اقبال مصرفکننده نسبت به داشتن یا نداشتن علامت استاندارد یک محصول چقدر است؟
پاسخ این سؤال به میزان فرهنگسازی برمیگردد. در یک دهه اخیر، دورههایی در مدارس برگزار شد تا دانشآموزان با مفهوم استاندارد آشنا شوند. وقتی مصرفکننده یک محصول دارای علامت استاندارد را خریداری میکند، در صورت بروز مشکل، دست او برای شکایت کاملاً باز است. در مواردی دیده شده که برخی از این موضوع سوءاستفاده میکنند؛ مثلاً پس از یک یا دو سال استفاده از محصول، پیش از اتمام دوره گارانتی، به واحد تولیدی مراجعه و شکایت میکنند. در چنین شرایطی، تولیدکننده مجبور است محصول را تعویض کند یا خسارت آن را پرداخت نماید.
اما اگر محصول فاقد علامت استاندارد باشد، سازمان استاندارد در قبال آن هیچ تعهدی ندارد و پاسخ میدهد که «مصرفکننده چرا محصول غیراستاندارد خریداری کرده است؟» در مقابل، سازمان استاندارد میتواند واحد تولیدی که محصولی با علامت استاندارد تولید کرده و مشکل داشته باشد را تحت فشار قرار دهد تا رضایت مشتری جلب یا هزینهها جبران شود.
این موضوع نشان میدهد که خرید محصولِ دارای علامت استاندارد، یک اهرم مهم برای مصرفکننده محسوب میشود، هرچند بسیاری از مردم از این مزیت اطلاع ندارند. تجربه کشورهای پیشرفته مانند اروپا و آمریکا نیز نشان میدهد که فرهنگسازی در این زمینه به قدری گسترده است که مصرفکننده انتظار دارد محصول خریداریشده، استاندارد لازم را داشته باشد و عدم استاندارد بودن آن برای او قابل قبول نیست.
م – ن: یکی از نمونههای شاخص، استاندارد منطقهای CE است. متخصصان میدانند که CE در ایران کاربرد قانونی چندانی ندارد و مختص اتحادیه اروپا است. محصولاتی که در آن منطقه عرضه میشوند، باید تمام الزامات این استاندارد را رعایت کنند. در اروپا، فرهنگسازی در این زمینه بهقدری قوی است که همه به آن اشراف دارند. در ایران، اگرچه فرهنگسازی مشابه صورت نگرفته، اما بسیاری از مردم CE را جلوتر و معتبرتر از استانداردهای داخلی میدانند.
نکته جالب درباره CE این است که فرآیند صدور آن تقریباً برعکس استانداردهای داخلی ما است. در ایران، برای دریافت استاندارد ملی، محصول باید تمامی شرایط را داشته باشد، تست شود و سپس علامت استاندارد دریافت کند. اما در اروپا، تولیدکنندهای که قصد دارد محصول خود را وارد بازار کند، میتواند ابتدا خوداظهاری کرده و علامت CE را روی محصول بزند. اگر محصول وارد بازار شود و پس از تست با الزامات مطابقت نداشته باشد، جریمهها و اقدامات قانونی شدید اعمال میشود.
در نتیجه، محصولات تولیدشده در چین یا حتی ایران ممکن است علامت CE داشته باشند، اما این به معنای تأیید قانونی یا ارزش رسمی آن در ایران نیست. اتحادیه اروپا اجازه داده تولیدکننده در خارج از اروپا این علامت را استفاده کند، اما مسئولیت قانونی تنها زمانی ایجاد میشود که محصول وارد بازار اروپا شده و تست شود.
در اروپا، خوداظهاری نقش بسیار برجستهای دارد. سیستم قانونی پیچیدهای برای تأیید اولیه محصولات وجود ندارد؛ به جای آن، تولیدکننده مسئول است و بر اساس دانش و اطمینان خود، محصول را مطابق استانداردها اعلام میکند. اما این مسئولیت همراه با ضمانت سختگیرانه است: اگر محصول با آنچه ادعا شده مطابقت نداشته باشد، جرایم و اقدامات قانونی بسیار سنگینی اعمال میشود. این شیوه باعث میشود تولیدکنندگان جرأت دروغ یا اغراق در ادعاهای خود را نداشته باشند و اطمینان از رعایت استانداردها افزایش یابد.
م – ن: آیا استانداردهای تشویقی در ایران مشابه سیستم خوداظهاری اروپاست؟
بله، دقیقا. بحث استاندارد بینهایت جذاب است. تنوع محصولاتی که ما با آنها سر و کار داریم، باعث میشود همیشه در حال یادگیری و بهروزرسانی باشیم و هیچگاه ادعای مطلق نداشته باشیم. از سوی دیگر، مواجهه با تکنولوژیها، شرایط و استانداردهای متفاوت، این حوزه را بسیار جذاب و متفاوت میکند؛ کار روتین و تکراری نیست.
الف – ش: چطور میتوان استاندارد یک محصول را راستیآزمایی کرد؟
تمام محصولاتی که استاندارد دارند، موظف به داشتن کد ۱۰رقمی هستند که زیر علامت استاندارد درج میشود. این کد، مختص همان فرآورده و همان واحد تولیدی است. سازمان استاندارد سامانهای پیامکی معرفی کرده که با استعلام این کد میتوان صحت استاندارد محصول را بررسی کرد. نکته مهم دیگر، نقش برندها در بازار است. برخی برندها صرفاً نام تجاری هستند و تولیدکننده نیستند. این برندها قراردادی با تولیدکننده منعقد میکنند و محصول را با برند خود به بازار عرضه میکنند؛ این فرآیند، قانونی است و لازم است رونوشت قرارداد به سازمان استاندارد ارائه شود تا در جریان باشد. در چنین مواردی، علامت استاندارد و شماره ۱۰ رقمی تولیدکننده روی محصول درج میشود. بنابراین اگر نام برند با استعلام شما تطابق نداشت، جای نگرانی نیست.
این گفت و گوی اختصاصی در شمارۀ 44 ماهنامه ویکیکلین و در صفحات 38 تا 47 منتشر شده است.
لینک کوتاه: https://wikiclean.ir/i7a7




