اشکان بهرامی، کارشناس ارشد مدیریت بازرگانی، در حال حاضر مدیرعامل شرکت SGB است که در حوزۀ واردات و صادرات محصولات فولادی در خاورمیانه فعالیت دارد. با او گپ و گفت مفصلی داشتیم که در ادامه مطالعه می کنید.
احمد شاهوند
برای مشاهده ویدئوی این گفتوگو اینجا را کلیک کنید.
با توجه به روند جهانی تولید فولاد و استفاده از هیدروژن به عنوان منبع انرژی، چه اقداماتی میتوان در ایران برای همگامی با این تغییرات و کاهش اثرات منفی تولید فولاد بر محیط زیست انجام داد؟
یکی از موضوعاتی که در ایران کمتر به آن توجه میشود، اثرات جانبی تولید فولاد بر محیط زیست است. در عرصه جهانی، بحث تولید فولاد سبز به شدت مورد توجه قرار گرفته است؛ بهطوریکه به جای استفاده از گاز یا زغالسنگ، از هیدروژن استفاده میشود تا آسیب کمتری به محیط زیست وارد شود. همچنین، اگر کسی بخواهد گازهای گلخانهای تولید کند، باید برای میزان مشخصی از گاز تولیدی به دولت جریمه پرداخت کند. اینها موضوعاتص مهمی در سطح جهانی هستند. در حال حاضر، در دنیا حدود یک میلیارد و چهارصد میلیون تن فولاد تولید میشود که یک میلیارد تن آن متعلق به چین است و بقیه به سایر کشورها تعلق دارد. سهم ایران در این میان حدود 30 میلیون تن است و ایران دهمین تولیدکننده فولاد در دنیاست. چین حدود 80 تا 90 درصد تولید انواع فولاد در دنیا را در اختیار دارد.
چه موانع و چالشهایی در ایران وجود دارد که مانع از افزایش ظرفیت تولید فولاد به 100 میلیون تن میشود و چگونه میتوان این موانع را برطرف کرد؟
ظرفیت تولید فولاد در ایران بسیار بیشتر از اینهاست و به راحتی میتواند به 100 میلیون تن برسد، اما به دلیل ناکارآمدیها و مسائل دیگر، این ظرفیت به شکل فعلی محدود شده است. چین در حال حاضر بر روی تولید فولاد، سقف گذاشته و در حال تغییر دادن روش تولید فولاد است. هفتاد درصد تولید فولاد در دنیا به شکل کوره بلند است که از زغالسنگ استفاده میکند. انواع روشهای دیگر نیز وجود دارد که از گاز و برق استفاده میکنند و چین به تدریج به سمت این روشها پیش میرود. چین طرحی به نام «آسمان آبی» را در شهرهای مختلف اجرا میکند و در شش ماهه دوم سال سعی میکند تولید فولاد را در برخی مناطق متوقف کرده، یا سقفی برای آن تعیین و به تدریج از سمت کمیت به سمت کیفیت حرکت کند. زیرا متوجه شده که توسعه پایدار بدون توجه به مسائل محیط زیستی امکانپذیر نیست.
چگونه میتوان به تعادل بین توسعه صنعتی و حفظ محیط زیست در شهرهایی مانند اردکان دست یافت و چه راهکارهایی برای کاهش آلودگی هوا و بهبود کیفیت زندگی مردم این مناطق پیشنهاد میشود؟
متأسفانه در ایران، این موضوعات کمتر مورد توجه قرار گرفته و این امر باعث شده که برای مثال، در شهری بیابانی مانند اردکان که فاقد هیچ کوهی نیست و از نظر جغرافیایی موضوعیتی برای آلودگی هوا ندارد، در برخی روزها یکی از آلودهترین شهرهای ایران باشد. دلیل این آلودگی، تمرکز کارخانههای متعدد فولادی در این منطقه است که به دنبال سیاستهای دوران ریاستجمهوری یکی از رؤسای جمهور، به دلیل تعلق ایشان به این منطقه، اجرا شده است. متأسفانه اکنون مردم این شهر هزینههای این تصمیمات را پرداخت میکنند. در ابتدا، مردم از این موضوع خوشحال بودند زیرا نرخ بیکاری در آنجا کاهش یافته بود و هیچکس بیکار نبود. اما به مرور زمان متوجه شدند که چه هزینههای پنهانی را بابت این موضوع پرداخت میکنند. این موضوع نشاندهندۀ این است که مسائل محیط زیستی در بلندمدت تأثیرات خود را بر زندگی مردم خواهد گذاشت و نمیتوان بدون توجه به آن، تولید را گسترش داد و کارها را پیش برد.
مختصر و مفید از فرایند تولید فولاد برایمان بگویید.
در فرایند تولید فولاد، همواره نیاز به حرارت و گرما وجود دارد تا مواد اولیه ذوب شوند. مواد مذاب سپس با افزودن مواد دیگر به یک ترکیب شیمیایی مشخص میرسد. به آن فرم اولیهای میدهند و در نهایت سرد شده تا به شمش فولادی تبدیل شود. از این شمشها برای تولید میلگرد، تیرآهن و انواع محصولات دیگر استفاده میشود. بنابراین، حرارت همواره یک نیاز اساسی در این فرایند است.
همانطور که اشاره کردم، هفتاد درصد تولید فولاد در دنیا بهصورت کوره بلند (Burning Furnace) انجام میشود که در این روش به زغالسنگ نیاز است.
در سطح جهانی، مواد اولیه مختلفی برای تولید فولاد استفاده میشود که عمدهترین آن سنگ آهن است. برای استخراج سنگ آهن، ناچار به ایجاد آلودگیهای محیطی هستیم. این امر مستلزم ایجاد معادنی در مناطق بکر طبیعی است که خود به بروز مشکلات زیستمحیطی منجر میشود. بهعنوان مثال، برای تولید سنگ آهن و کنستانتره آن، باید سد باطلهای ایجاد کرد که حاصل تولید این مواد است و این موضوع نیز دارای اثرات منفی بر محیط زیست خواهد بود.
به یاد دارم پنج سال پیش، شکستن سد باطله یکی از بزرگترین معادن سنگ آهن در برزیل، منجر به کشته شدن صدها نفر شد و آن شرکت نیز میلیاردها دلار جریمه پرداخت کرد. جغرافیای یک منطقه در برزیل بهدلیل این حادثه بهطور کامل تغییر کرد. یک منطقه درهای که بهطور کامل با این سد باطله پوشانده شده بود، بعد از این واقعه، جغرافیای آن کاملا دگرگون شد؛ طبیعت آن منطقه و مردمانی که در آن زندگی میکردند، بهطور کامل از بین رفت. [این حادثه در تاریخ 25 ژانویه 2019 رخ داد.
تولید فولاد در ایران به چه شکل است؟
ایران در کنار مواد معدنی مانند مس و نفت، دارای منابع سنگ آهن نیز است. با این حال، به دلیل ناکارآمدیهایی که وجود دارد، انگیزهای برای استخراج آنها نیست. چرا که استخراج معدن یک فرایند زمانبر است و ممکن است شما ده سال هزینه کنید و در سال یازدهم به نقطهای برسید که بتوانید هزینهها را پوشش دهید. بیشتر معادن در ایران متعلق به بخشهای دولتی و خصولتی هستند و فرایند استخراج سنگ آهن و کنسانتره آن به همین شکل ادامه مییابد.
سنگ آهنی که استخراج میشود، حداکثر 40 تا 60 درصد کربن دارد. کربن، عنصر اصلی در تولید فولاد است که به آن سختی میبخشد. در فرایند تولید فولاد، تلاش میشود تا عناصر مزاحم حذف شوند و این 40 درصد به 100 درصد نزدیک شود. بهعنوان مثال، استیل صددرصد کربن است. تمام تلاش در این فرایند این است که عناصر مزاحم را حذف کنیم و کربن را افزایش دهیم؛ مثلاً منگنز را بیشتر کنیم و تیتانیوم را کاهش دهیم. شیمی این عناصر باید بهدرستی تنظیم شود و این مواد اولیه بهطور مداوم تحت فرایند قرار میگیرند تا به شمش تبدیل شده و از آنجا محصولات مختلف تولید شوند. هر یک از این مراحل نیز آلودگیهای محیط زیستی خاص خود را دارند. بهطور کلی، صنعت فولاد میتواند آلودگیهای محیطی فراوانی ایجاد کند، در کنار صنایع پتروشیمی و صنعت مس که روند تولیدشان میتواند به محیط زیست آسیب برساند.
چگونه میتوان به بهبود زنجیرۀ تأمین مواد اولیه در صنعت فولاد ایران کمک کرد تا وابستگی به واردات کاهش یابد و در عین حال مشکلات زیستمحیطی ناشی از این صنایع مدیریت شود؟
متأسفانه در ایران، در هیچیک از این فرایندها توجه ویژهای به تولید گازهای گلخانهای نمیشود. بهعنوان مثال، در ذوبآهن اصفهان و اطراف آن، اکنون با مشکل آلودگی هوا مواجه هستیم و عملاً کشاورزی در آن منطقه نابود شده است. از سوی دیگر، صنایع فولادی بسیار آببر هستند. زیرا برای تجهیزات حرارتی، نیاز به آب داریم تا دما را در حد مشخصی نگهداریم و از ذوب شدن مواد جلوگیری کنیم. متأسفانه، این صنایع در مناطق فلات مرکزی ایران شکل گرفتهاند، در حالی که در کشورهایی مانند کره، بزرگترین تولیدکنندگان فولاد در کنار دریاها قرار دارند.
باید اشاره کنم که بخشی از این زنجیره را ما باید وارد کنیم، مانند آلیاژهای مربوط به منگنز. ایران کشوری است که بهطور طبیعی سرشار از سیلیس است. حتی در خاک باغچه منزلتان نیز درصد زیادی سیلیس وجود دارد که بسیار ارزشمند است. در کشورهایی مانند ژاپن، فقر کامل سیلیس وجود دارد و بسیاری از صنایع به آن نیاز دارند. در استانهایی مانند لرستان یا همدان، منابع زیادی از سیلیس وجود دارد، اما منگنز نداریم. در کشورهای دیگر، مانند هند، منابع فراوانی از منگنز وجود دارد. بنابراین، ما مجبور به واردات منگنز هستیم و باید آن را به آلیاژ منگنز تبدیل کنیم که در تولید فولاد ضروری است.

چگونه میتوان با ایجاد صنایع تکمیلی در ایران، ارزش افزوده بیشتری از منابع معدنی مانند سنگ آهن و منگنز به دست آورد و در عین حال به مسائل زیستمحیطی و کمبود آب توجه کرد؟
امروز، هر تن سنگ آهن حدود 98 دلار قیمت دارد و هر تن آلیاژ منگنز حدود 800 دلار، یعنی 8 برابر سنگ آهن. به همین دلیل چین به دنبال کاهش تولید کالاهای با ارزشِ کم و افزایش کالاهایی است که ارزش بیشتری دارند. شاید برایتان جالب باشد که ما تا 15 تا 20 سال پیش، واردکننده صرف بسیاری از محصولات فولادی بودیم و تقریباً همه فولاد به کشور وارد میشد. اما اکنون، چین بزرگترین واردکننده فولاد ایران است، زیرا هم ارزان است و هم آلودگی محیط زیستی ندارد. شما میتوانید هر تن شمش ایران را با 400 دلار خریداری کرده و با انجام چند فرایند، آن را به استیل تبدیل کنید که هر تن آن بین هزار تا دو هزار دلار ارزش دارد.
به دلایل مختلف، توجه کافی به این مسائل در ایران نشده و ما صنایع تکمیلی برای تولید کالاهای ارزشمند نیمهتمام یا تمام نداریم. به همین دلیل، به سمت صادرات این کالاها بهصورت خام رفتهایم و این نیز مشکلات محیط زیستی خاص خود را دارد. البته این موضوع به خودی خود مذموم نیست. برای مثال، استرالیا یکی از بزرگترین تولیدکنندگان سنگ آهن است، اما تقریباً هیچ کارخانه فولادی ندارد. زیرا به این فکر میکند که حتی اگر سنگ آهن را ارزان صادر کند، اما در کشورش تولید نکند و به محیط زیست آسیب نرساند، برای توسعه پایدار بهتر است.
صادرات محصولات خام لزوماً مذموم نیست. برعکس آنچه که معمولاً فکر میکنیم، اگر یک منطق و برنامهریزی پشت آن باشد، ممکن است به نفع کشور باشد که این کار را انجام ندهد. بهخصوص اگر به این فکر کنیم که ممکن است آب کافی برای تولید فولاد نداشته باشیم. حال اگر آب داشته باشیم، آیا آب شیرین مهمتر است یا تولید فولاد؟ شاید به این نتیجه برسیم که تولید فولاد امری بهینه نیست و باید به این مسائل توجه کنیم.
برای کاهش آلودگی و تولید فولاد سبز چه اقداماتی صورت گرفته است؟
متأسفانه هیچ طرحی برای تولید فولاد سبز یا جایگزینی گاز با هیدروژن وجود ندارد و ما هیچگونه محدودیتی برای تولید گازهای گلخانهای در کارخانهها نداریم. تلاشهایی در بخش خصوصی برای تولید فولاد سبز انجام میشود، اما این تلاشها در مقیاس بزرگ نیستند و متأسفانه قابل قیاس با استانداردهای جهانی نیستند. این موضوع قطعاً تأثیرات منفی بر محیط زیست ایران و مردمانی که در کنار کارخانههای فولادی زندگی میکنند، خواهد گذاشت. چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی، گاز به وفور در کشور تولید میشود و ایران از نظر تولید فولاد با گاز، پیشرو بوده است. جالب است بدانید که «میدرکس» مبدع روش تولید با گاز است که پتنت آن به ایران تعلق دارد و کشورهای دیگر از این روش استفاده میکنند. به همین دلیل، برای تولیدکننده ایرانی که گاز و برق با قیمت پایین در دسترس دارد، منطقی نیست به سمت هیدروژن برود.
ایمنی در صنایع فولادی تا چه حدی مورد توجه قرار میگیرد؟
متأسفانه، مواردی مانند HSE (بهداشت، ایمنی و محیط زیست) در کارخانههای فولادی بهطور جدی رعایت نمیشود. در سالهای اخیر، حوادث جرحی و حتی مرگومیر در کارخانههای تولیدی به وفور گزارش شده که عمدتاً به دلیل عدم رعایت موارد HSE است. فولاد نیاز به حرارت و آتش دارد و یک اشتباه کوچک میتواند منجر به انفجار شود. کار در کارخانجات فولادی طبق قانون کار ایران، جزو مشاغل سخت محسوب میشود و کارگران با 15 تا 20 سال کار، بازنشسته میشوند، اما متأسفانه در شرکتهای کوچک و بخش خصوصی، توجه کافی به سلامت کاری کارگران نمیشود.
کوتاهی از کارفرماست؟
بله، همیشه کوتاهی از کارفرماست. در کارخانههای کوچک که با 20 تا 30 نفر مدیریت میشوند، کارفرما فکر میکند که رعایت HSE هزینهبر است و حتی کشته شدن یک کارگر برای او هزینه کمتری دارد. به همین دلیل، به این موضوع توجهی نمیشود.
نظارتی وجود ندارد واقعا؟
قاعدتاً نظارتی در ظاهر وجود دارد، اما کارفرما با تهدید اینکه اگر فشار بیشتری به او وارد شود، کارخانه را میبندد و زمین را میفروشد، عملاً ابزاری در دست دارد که دولت را گروگان میگیرد. حتی در کارخانجات بزرگ نیز مواردی داریم که از نظر اقتصادی بهینه نیستند، اما به دلیل تعداد کارگران، دولت مجبور است به نحوی کاری کند که تولید ادامه یابد. به این نوع کارخانهها اصطلاحاً «صنایع زامبی» میگوییم؛ صنایعی که مردهاند اما در ظاهر زندهاند و با کمک دولت به حیات خود ادامه میدهند.
از طرف اداره کار یا بیمه، نظارتهایی بر روی این کارخانهها وجود دارد، بهویژه در کارخانههای بزرگ که عمدتاً دولتی هستند. در این کارخانهها، رعایت HSE بهتر از کارخانههای کوچک است، زیرا تعداد کارگران زیاد است و اگر هزینهای برای HSE صرف شود، سرشکن میشود. اما در کارخانهها و کارگاههای کوچک، نه نظارتها کافی است و نه HSE رعایت میشود.
چه اقداماتی میتوان انجام داد تا رعایت استانداردهای HSE در صنایع ایران، بهویژه در کارخانجات فولادی و معادن، بهطور جدیتر پیگیری شود و از بروز حوادث جلوگیری شود؟
همانطور که اشاره کردم، در حادثه شکستن سد باطله در برزیل، شرکت مربوطه میلیاردها دلار جریمه شد تا از تکرار چنین حوادثی جلوگیری شود. این جریمهها به قدری سنگین است که هیچ کارفرمایی ریسک عدم رعایت HSE را به جان نمیخرد. اما در کشور ما، متأسفانه رعایت HSE بهطور جدی پیگیری نمیشود. با یک جستجوی ساده در مورد حوادث کارخانجات فولادی، متوجه میشوید که ما سالانه چندین مورد از این حوادث داریم که به راحتی قابل جلوگیری هستند.
بهعنوان مثال، در معادن سنگ آهن، ما باطلههایی داریم که بهدرستی نگهداری نمیشوند. اگر فاصلهای بین این باطلهها و مسیر رفتوآمد افراد ایجاد شود یا آنها محصور شوند، میتوان از بروز حوادث جلوگیری کرد. اما متأسفانه، بارها شاهد بودهایم که یک لودر یا بیل مکانیکی به دلیل عدم محصور شدن باطلهها، به راحتی در سد سقوط کرده و هم تجهیزات و هم اپراتور از بین رفتهاند.
چه عواملی میتوانند به بهبود مستمر فرایند نظافت و بهداشت در کارخانجات فولاد ایران کمک کنند و چگونه میتوان فرهنگ رعایت اصول HSE را در این صنایع تقویت کرد؟
این موضوع در سالهای گذشته بسیار مغفول مانده بود. اما اخیراً در بخش فولاد، بهویژه در بخش خصوصی، وضعیت بهبود یافته است. این تغییر به موضوعات اقتصادی برمیگردد. در گذشته، محصولات جانبی که در تولید فولاد بهدست میآمدند، ارزش چندانی نداشتند و به دور انداخته میشدند. اما در سالهای 2014 و 2015، برخی تجار چینی اعلام کردند که این محصولات جانبی برای آنها ارزشمند است و میتوانند از آنها استفاده کنند. به همین دلیل، کارخانههای بخش خصوصی به استفاده از دستگاههای مکنده روی آوردند تا هم نظافت کارخانه را حفظ کنند و هم این محصولات جانبی را جمعآوری کنند. این تغییر باعث شد که کارخانهها بهتدریج به اهمیت نظافت پی ببرند. در بازدیدی که از یک کارخانه فولاد در چین داشتم، با فضایی روبهرو شدم که حتی از خانه خودم هم تمیزتر بود و هیچ اثری از آلودگی دیده نمیشد. کارگران تجهیزات ایمنی داشتند و اصول HSE بهدقت رعایت شده بود.
بهمرور، صاحبان صنایع در ایران نیز دریافتند که صنایعی که ذاتاً آلوده به نظر میرسند، در برخی کشورها با استانداردهای بالایی مدیریت میشوند. همین موضوع آنها را به فکر واداشت که شاید بتوانند مسیر مشابهی را در پیش بگیرند.
قبل از این نقطه عطف سودآوری، کسی به فکر نظافت نبود؟!
نظافت عمدتاً به شکل سنتی انجام میشد. من یاد ندارم که نظافت بهصورت صنعتی و مکانیزه انجام شده باشد، اما ورود دستگاههای مکنده نقطه عطفی بود که کارخانهها متوجه شدند این دستگاهها چه کمک شایانی به آنها میکند و از طرفی دیگر، میتوانند برای نظافت نیز استفاده شوند. پیشفرض بر این بود که صنعت فولاد، صنعتی آلوده است و نیازی به تمیزی ندارد. بسیاری از کارخانجات فولادی ما حتی کفسازی خاصی ندارند و نهایتاً یک سطح بتنی یا سیمانی دارند. به همین دلیل، وقتی کف زمین خاکی است، نظافت معنایی ندارد. اما بهتدریج، با بهبود سطوح و استفاده از مواد بهتر، نیاز به نظافت نیز احساس شد.
کفسازی بسیاری از کارخانجات از محصولاتی انجام میشد که قبلاً بهعنوان بیارزش و غیرقابل بازیافت تلقی میشدند. بهجای اینکه کف کارخانه را با سیمان پوشش دهند، از همین کالاها استفاده کرده و آنها را بهعنوان کفپوش کارخانه پهن میکردند.
تولید محصولات فولادی در کدام نقاط ایران متمرکز است و کدامها برای تولید محصولات فولادی بهینه هستند؟
اصفهان، خوزستان (عمدتا متمرکز در اهواز)، آذربایجان شرقی (تبریز)، کرمان، یزد (اردکان) و هرمزگان. جالب است که ما در مشهد تنها یک کارخانه تولید فولاد بزرگ داریم.
تنها مکانهایی که برای تولید فولاد در کشور ما بهینه بودهاند، هرمزگان و مکران هستند. فولاد مبارکه قرار بود پیش از انقلاب در هرمزگان راهاندازی شود و زیرساختهای آن نیز در بندرعباس پیشبینی شده بود. اما به دلیل اینکه اکثر وزرای ما از شهر اصفهان بودند، پس از انقلاب، کارخانه فولاد مبارکه در اصفهان تأسیس شد. البته بخشی کوچک از این کارخانه در بندرعباس وجود دارد.
متأسفانه، ما دیگر تولیدی در کنار آبهای آزاد نداریم. در کنار این آبها، میتوانید بهجای استفاده از آب شیرین برای خنککردن دستگاهها، از آب دریا بهره ببرید. پس از اتمام تولید، میتوانید محصولات خود را بهراحتی صادر کنید. البته تمام این اتفاقات با نیت خیر انجام شده است. شخصی که شهر اردکان را آباد کرده، واقعاً یکی از آبادترین شهرستانهای استان یزد را به وجود آورده است. نرخ بیکاری در اردکان منفی است. اما باید به نکات منفی این اقدامات نیز توجه کرد. بله، در اصفهان، جایی که فولاد مبارکه و ذوبآهن قرار دارند، دنیایی از کار و مشاغل و صنایع وجود دارد، اما مردم آب ندارند و زایندهرود خشک شده است.
با توجه به خطرات و چالشهای موجود، جهت افزایش جذابیت های شغلی در صنعت فولاد و جذب نیروی کار بیشتر به این حوزه، چه اقداماتی میتوان انجام داد؟
با توجه به اینکه در بسیاری از شهرستانها، صنعت فولاد یکی از مهمترین صنایع است، میتوان گفت که با سرمایهگذاری مشخصی در بخشهای مختلف زنجیره فولاد، میتوان کارخانههایی برای تولید لوله و پروفیل راهاندازی کرد. این صنعت به دلیل سرمایهبر و نیروی کار بر بودن، جزو صنایعی است که بانکها بهراحتی به آن وام میدهند. همچنین، این صنعت میتواند متخصصانی از رشتههای مختلف مانند شیمی، مکانیک، صنایع، برق و دیگر رشتههای مهندسی را جذب کند. به همین دلیل، افراد به این حوزه جذب میشوند.
در برخی از بخشهای زنجیره فولاد، پرداختها نسبت به مشاغل دیگر بسیار خوب است. بهعنوان مثال، در فولاد خوزستان، هماکنون که صحبت میکنیم، یک نیروی اپراتور ساده به دلیل سختی کار، یعنی کسی که در معرض مستقیم تولید است، حداقل ماهی 40 تا 50 میلیون تومان درآمد دارد. این شغل بهعنوان شغل سخت محسوب میشود و افراد میتوانند زودتر بازنشسته شوند، که این نیز از جذابیتهای آن به شمار میرود. هرچند این کار خطرناک است، اما افراد میتوانند نهایتاً تا بیست سال بازنشسته شوند.
کلام آخر …
برای توسعه، هیچ راهی جز رعایت اصول اولیه ایمنی و محیط زیست وجود ندارد. در غیر این صورت، در بلندمدت هزینههای آن را خواهید پرداخت. یا به محیط زیست توجه میکنید یا در آینده محیط زیست به شما هزینهای تحمیل خواهد کرد. عدم توجه به محیط زیست در نهایت شما را به چالش خواهد کشید و هزینههایی را که به آن فکر نکرده بودید، چند برابر خواهید پرداخت.
بنابراین، به همه افرادی که در این صنعت مشغول به فعالیت هستند یا قصد فعالیت دارند، توصیه میکنم به ضوابط محیط زیستی مرتبط با کار خود توجه کنند. در غیر این صورت، ممکن است اتفاقات غیرقابل پیشبینی برای آن مجموعه تولیدی رخ دهد که باعث شود تولید غیرمنطقی شود.
در حال حاضر، بسیاری از کارخانجات فولادی ما از 365 روز سال، تنها حدود 170 یا 180 روز فعال هستند. این موضوع به دلیل نبود زیرساختها و نبود آب و برق است. وقتی شما یک مجموعۀ تولیدی را راهاندازی میکنید و میدانید که تنها نیمی از سال میتوانید به تولید بپردازید، این سرمایهگذاری از نظر منطقی توجیهپذیر نخواهد بود. بنابراین، باید به زیرساختها و مسائل محیط زیستی توجه کرد و اثرات آنها را مورد بررسی قرار داد.
از سوی دیگر، باید به مواردی مانند HSE (بهداشت، ایمنی و محیط زیست) نیز توجه کرد. نظافت صنعتی میتواند به بهبود HSE کمک شایانی کند. HSE بهصورت پایدار باعث میشود که شما بتوانید رشد بهینهتری داشته باشید و بر روی نیروهایتان حساب کنید. این امر به نیروها نیز این امکان را میدهد که با خیال راحت و آرامش خاطر کار خود را انجام دهند.
مفهومی به نام «تمامیت» (Integrity) داریم که میتواند فیزیکی یا غیرفیزیکی باشد. اگر کارخانهای تمیزتر داشته باشید، به شما قول میدهم که در نهایت بهترین محصول را خواهید داشت. ما به این مفهوم «تمامیت» میگوییم و باید به آن توجه کنیم. با توجه به HSE و راهکارهای نظافت صنعتی که یکی از زیرمجموعههای HSE است و با در نظر گرفتن محیط زیست، همه اینها میتواند به ما کمک کند تا تولید پایدارتر و مسیری هموارتر در بلندمدت داشته باشیم.
این مطلب در شماره 42 نشریه ویکیکلین و در صفحات 54 تا 59 منتشر شده است. برای مشاهده آنلاین تمامی صفحات این شماره اینجا را کلیک کنید.
لینک کوتاه: https://wikiclean.ir/54eo