مهندس مهدیه نصیری – در بخش اول به تعریف کیفیت و تاریخچه کنترل کیفیت پرداختیم در ادامه با ما همراه باشید.
استاندارد بینالمللی مدیریت کیفیت (ISO 9001:2015) تعدادی از اصول مدیریت را اتخاذ میکند که میتواند توسط مدیریت ارشد برای هدایت سازمانها به سمت بهبود عملکرد (کیفیت بالاتر) استفاده شود.
«کنترل کیفیت» فرهنگ یک سازمان و جامعه است.
در سیستمهای مدیریت کیفیت، چرخه PDCA یک اصل و الگوی مستمر در هر فرایند است. فرایند تولید، فرایندهای طراحی، فرایند روابط و …
الگوی PDCA اولین بار توسط ادوارد همینگ پدر کیفیت مطرح شد. چرخه PDCA یک فرایند تکرار شونده را ارائه میکند که سازمانها از آن برای دستیابی به بهبود مداوم استفاده میکنند. این الگو میتواند برای هر سیستم مدیریتی و هر عنصر منحصربهفرد آن، به کار رود.
چرخه PDCA را به طور خلاصه میتوان به شرح زیر توصیف کرد:
- Plan: طرحریزی
- Do: اجرا
- Check: بررسی (پایش و اندازهگیری)
- Act: اقدام (جهت بهبود مداوم)
این چرخه را میتوان در تمام امور اعم از هر نوع پروژه، طراحی و ساخت، هر نوع فرایند و شناسایی و حل مشکلات و همچنین زندگی شخصی (بهبود مستمر) به کار برد. در واقع این الگو یک ابزار تنظیم استاندارد جهت رسیدن به اهداف بالاتر در کیفیت است.
هشت بُعد کیفیت توسط دیوید آ. گاروین، استاد سابق سی.رولاند کریستنسن در رشته مدیریت بازرگانی در مدرسه هاروارد مطرح شد و ممکن است در سطح استراتژیک برای تجزیه و تحلیل ویژگیهای کیفیت محصول مورد استفاده قرار گیرد.
ابعاد هشتگانه گاروین را میتوان به صورت زیر خلاصه کرد:
عملکرد: معمولاً برندها را میتوان به طور عینی بر اساس جنبههای فردی عملکرد رتبهبندی کرد.
ویژگیها: ویژگیهای اضافی که جذابیت محصول یا خدمات را برای کاربر افزایش میدهد.
قابلیت اطمینان: این یک عنصر کلیدی برای کاربرانی است که نیاز دارند محصول، بدون شکست کار کند.
انطباق: آیا محصول دقیقاً همانطور که طراح در نظر گرفته، ساخته شده است. مشتریان معمولاً کیفیت بالا را با محصولی مرتبط میدانند که دقیقاً نیازهای آن را برآورده میکند.
دوام: طول عمر محصول را اندازهگیری میکند. زمانی که محصول قابل تعمیر باشد، تخمین دوام پیچیدهتر میشود. این مورد تا زمانی استفاده خواهد شد که دیگر کارکرد آن مقرون به صرفه نباشد. این امر زمانی اتفاق میافتد که نرخ تعمیر و هزینههای مربوط به آن به میزان قابل توجهی افزایش یابد.
قابلیت سرویسدهی: قابلیتی از محصول که به سرعت سرویس و نگهداری آن (از نظر طراحی) و همچنین رفتار و واکنش سریع افراد سرویسکار پشتیبان یک محصول اشاره دارد.
زیباییشناسی: این مورد جذابیت معمول محصول است که اغلب عواملی مانند سبک، رنگ، بستهبندی جایگزین و سایر ویژگیهای حسی را در نظر میگیرد. یعنی آنهایی که دارای ویژگیهای عملکرد اساسی رقابت هستند.
کیفیت درک شده: کیفیتی است که بر اساس معیارهای غیرمستقیم به کالا یا خدمات نسبت داده میشود.
مدیران کیفیت میتوانند دادهها را بررسی کنند تا بفهمند گلوگاهها و ضایعات تولید در کجای فرایند وجود دارد و در عین حال کیفیت مورد نیاز را حفظ میکنند.
استانداردها به دستورالعملها و مشخصاتی اشاره دارند که حداقل الزامات یک سیستم، خدمات یا محصول را برای اطمینان از کارایی و ایمنی آن تعیین میکنند. از سوی دیگر، کیفیت به برتری کلی، تناسب با هدف و میزان رضایتی که یک محصول یا خدمات به کاربران خود ارائه می دهد، اشاره دارد.
«کنترل کیفیت» (QC) فرایندی است که توسط آن واحدها کیفیت تمام عوامل دخیل در تولید را بررسی میکنند.
کنترل کیفیت فرایندی است که از طریق آن یک کسبوکار به دنبال اطمینان از حفظ یا بهبود کیفیت محصول است. کنترل کیفیت شامل آزمایش واحدها و تعیین مطابقت آنها با مشخصات محصول نهایی است.
کنترل کیفیت فرایندی است که از بهترین شیوهها، رعایت دقیق استانداردها و مشخصات برای ارائه محصولات بدون نقص استفاده میکند. با اقدامات کنترل کیفیت، شرکتها میتوانند هزینهها را بهتر مدیریت کنند، ضایعات را کاهش دهند و از خود در برابر آسیبها و مسئولیتهایی که اغلب با محصولات معیوب همراه است، محافظت کنند.
ادامه دارد…
این مطلب در شماره 39 نشریه ویکیکلین و در صفحه 42-43 منتشر شده است. برای مشاهده آنلاین تمامی صفحات این شماره اینجا را کلیک کنید.
لینک کوتاه: https://wikiclean.ir/95g2