مهشاد گودرزی، بلاگر ورزشی که دغدغه زیستمحیطی و مسئولیت اجتماعی دارد و معتقد است در حوزه ورزش، نیاز به فرهنگسازی وجود دارد؛ در گفتوگوی اختصاصی با «ویکیکلین» از اهدافش و آیندۀ ورزش میگوید.
در ابتدا لطفاً از خودتان، تحصیلات و سوابق کاریتان برای ما بفرمایید.
من مهشاد گودرزی هستم، 35 ساله و تحصیلاتم در حوزه حسابداری در دوره لیسانس دانشگاه شیراز و فوق لیسانس مدیریت مالی است. من برای مصاحبه دکترای حسابداری انتخاب شدم و در اینترویو طی سؤالاتی که از من پرسیده شد که هدفت برای آیندۀ حسابداری چه چیزی است، به این نقطه رسیدم که اصلاً علاقهای به این رشته ندارم و این درحالی بود که من حدود 9 سال سابقه کار حسابداری و مالی در شرکتهای بزرگی مثل گلدیران، نستله و فومن شیمی و پخش کاسپین داشتم و طی این اتفاق بود که از کارم استعفاء کردم و این رشته را ادامه ندادم و به سمت ورزشهای استقامتی مثل دو میدانی آمدم و در همه سالهایی که مشغول به کار بودم، یکی از دغدغههایم این بود که با دوچرخه از خانه به سرکار بروم؛ به دلیل ترافیک و آلودگی کمتر و همچنین تحرک و ورزشی که در کنار کار کارمندی داشته باشم و خیلی دوست داشتم که این رشته ترویج پیدا کند تا این که با کمپین سهشنبههای بدون خودرو آشنا شدم و تبدیل به مروج اصلی این هشتک در فضای مجازی شدم و توانستم بر روی آدمهای زیادی تأثیر بگذارم و در ادامه، پیج اینستاگرامی که داشتم، به تدریج رشد کرد و تبدیل به یک بلاگر ورزشی در حوزه فرهنگسازی ورزش شدم.
در این مسیر، با چالش دوندهشو، سهشنبههای بدون خودرو و با ایونتی که توسط 300 خانم دوچرخهسوار با کمک خیریه بهنام دهشپور و شرکت مای لیدی برگزار کردم، فرهنگسازیهای دیگری ازجمله؛ مسیریابی برای دوچرخهسواری و رنگآمیزی محل سوارشدن دوچرخه در خیابانها و فعالیتهایی از این دست صورت گرفت تا این که بیماریِ کرونا همهگیر شد و در آن برهه زمانی که امکان انجام برنامههای گروهی وجود نداشت و افراد نمیتوانستند در دورۀ کرونا کاری انجام دهند و تحرک داشته باشند، به یکسری چالشهای مجازی روی آوردم. چالشهایی از پیادهرو تا دویدن را شروع کردم، تا این سبک ورزشی، یعنی به صورت انفرادی و بدون نیاز به مربی را سوق دادم تا افرادِ علاقهمند بتوانند در طول روز به مدت نیمساعت تا 40 دقیقه تحرک و ورزش داشته باشند.
به عنوان یک شهروند تهرانی و یک ایرانی از دغدغههای محیطزیستی خود برای ما بگویید. همچنین مسئله دیگری که شما در این مدت به آن توجه ویژه داشته و وقت زیادی برای آن گذاشتهاید، ترویج فرهنگ استفاده از دوچرخه یا دویدن به جای استفاده از اتومبیل است (همان هشتک رکاب بکار). در مورد این موضوع نیز برای ما توضیح دهید.
در کنار فعالسازیِ پیج اینیستاگرامی، در یکسری از دورههای دیجیتال مارکتینیگ سازمان مدیریت صنعتی و یکسری دورههای آنلاین و ورکشاپهای مرتبط با حوزه اینستاگرام و MBA و برندینگ و دورههای خلاقیت و تبلیغات شرکت کردم و کار با برندهای بزرگ را استارت زدم و وارد کمپینهای تبلیغاتی شدم و رفتهرفته به این سمت حرکت کردم که محیط اینستاگرام دیگر محیط اشباعشدهای است و من پیشرفتی که دوست دارم را نمیتوانم در آن داشته باشم. در نتیجه استارتآپی از ایده نیازمندیهای ورزشی شروع شد که آدمها بتوانند کالاهای ورزشی خود را در آن جا آگهی کنند و بعد تصمیم گرفتم همه چالشها و ایونتهای ورزشی که در این سالها برگزار کردم را از طریق پلتفرم و سایت، بالا بیاورم و کم کم آن را در اپلیکشن وارد کنم.
درحال حاضر مونوپی برگزارکننده چالش و مسابقه است که به صورت مجازی برای کل ایران میباشد و به صورت حضوری هم در تهران چالشهایی از فروردین امسال برگزار کردیم؛ ازجمله چالش نوروزی مونوپی طی 13 روز 1030 نفر با ما ورزش کردند و در آخر چالشِ سیزده بهدر که با یک چالش جمعآوری زباله از طبیعت و دویدن به پایان رسید.
پس از آن در اردیبهشت چالش رکاب بکار را گذاشتیم که از ونک تا فرشته رکاب زدیم و آنجا یک ورکشاپ کاشت گیاه برای بچهها داشتیم و اکنون درحال حاضر چالش تابستانه مونوپی به مدت ده هفته و در سی جلسه است که افراد میتوانند از یک پیادهروی ساده شروع کنند و به یک برنامه 5کیلومتر دویدن بپردازند.
حقیقتاً احساس کردم که با توجه به شرایط اقتصادیِ مردم و حال بدی که از اوایل سال اتفاق افتاده حاکم است و افراد چه از نظر مالی و چه از نظر روحی، نیاز به حال و هوای ورزشکردن و شاد بودن دارند، در نتیجه با اسپانسرهای زیادی صحبت کردم و قرار شد در این چالش، هدایای ورزشی به شرکتکنندگان اهداء کنیم که افرادِ علاقهمند، برای داشتن حال بهتر و شرکت در این دورههای ورزشی، انگیزه پیدا کنند.
لطفا در مورد «مونوپی» بیشتر برایمان توضیح دهید. اینکه معنای لغوی آن چیست و به چه هدفی آن را راهاندازی کردید؟
کلمه مونوپی از اسم خودم گرفته شده است؛ مهشاد که به انگلیسی معنی Happy moon دارد که من آن را برعکس کردم و به کلمۀ مونوپی تبدلیش کردم. به این دلیل که تلفظ آن راحت است و کانسپ آن یک ماه شاد است که به دنبال شادکردن افراد است که به آدمها حال خوب بدهد و فرهنگسازی کند. مونوپی دغدغه زیستمحیطی و مسئولیت اجتماعی دارد و یک شهروند خوشحال و دغدغهمند است.
چقدر به راهی که آغاز کردهاید ایمان دارید و تا به امروز به چه میزان به اهداف خود رسیدهاید؟ در رابطه با برنامههای آینده خود بگویید و در نهایت هدف نهایی شما در این مسیر کجاست؟
به راهی که شروع کردم به شدت ایمان دارم. در این روزهایی که همه حرف از ناامیدی و افسردگی میزنند، من خیلی مصممتر و با پشتکار رو به جلو برای رسیدن به اهدافم تلاش میکنم و معتقدم که فرهنگسازی فرایندی زمانبر است.
به طور مثال؛ در گذشته که سوار دوچرخه میشدم خیلی برایم مشکل ایجاد میشد ولی درحال حاضر اگر دقت کرده باشید تهران از دوچرخهسوار لبریز شده و احساس میکنم در طول پنج سالی که این فعالیتها آغاز شده، حداقل از سمت خود من در دایره 150 هزارنفری تأثیرگذار بوده و فرهنگ ورزش، روز به روز درحال گسترش است.
برای مونوپی آینده بسیار خوبی را پیشبینی میکنم. ما در سال اول به عنوان یک استارتآپ از نظر رشد هیچ شباهتی به یک استارتاپ نداریم؛ درست است که تیم ما بسیار کوچک است اما درحال پیشبردن کارهایی هستیم که هر سال در همه مناسبتها تکرار میشود و برندهای بزرگ خیلی از آن استقبال میکنند؛ همچنین از خلاقیت و پلتفرم تیم ما و برنامۀ ورزشی که برنامهریزی کردهایم نیز استقبال میکنند و فکر میکنم که در فضای مجازی اینچنین پلتفرمی هرگز نبوده و هدف اصلیام، اینترنشنالشدنِ مونوپی است و اعتقاد دارم؛ چالشهایی که به صورت مجازی انجام میدهیم و مناسبتهای روزهای جهانی که در تقویمهای بینالمللی وجود دارد، برای همه دنیا قابل اجرا است و این را میبینم که بتوانیم هر چه زودتر در کشورهای دیگر هم این پلتفرم را راهاندازی کنیم تا همه افراد بتوانند از آن استفاده کنند.
کلام آخر
انسان نباید هیچوقت و در هیچ شرایطی ناامید شود و نباید اهدافش را از دست بدهد. به شدت به افراد توصیه میکنم که به دنبال کار مورد علاقۀ خود بروند و هیچوقت به خاطر یکسری معذوریتها و مسائل مالی در کاری که به آن علاقه ای ندارند، ادامه ندهند.
من خودم در آن 9 سالی که به عنوان حسابدار کار کردم، درآمد خیلی خوبی داشتم اما همیشه ناراضی بودم و فکر میکردم زندگی خیلی زیباتر از این دنیایی است که من در آن درگیر شدهام؛ درنهایت با پساندازی که داشتم، تدبیری اندیشیدم و خودم را از آن زندگی بیرون کشیدم و به سمت کاری که دوست دارم، حرکت کردم.
من این روزها در حوزهای که به آن علاقهمند هستم؛ سفر میکنم، ورزش و کارآفرینی میکنم، مدام خودم را آپدیت کرده و دورههای علمی مرتبط را میگذرانم و هیچ روزی نیست که واقعاً دلم نخواهد که یک دورۀ جدید شرکت کنم یا یک فعالیت تازه را شروع کنم و یا سن خودم را برای خودم ملاک قرار بدهم که برای تغییر و پیشرفت دیر شده است.