کاهش تولید زباله کار سختی است ،اما شدنی است تا آنجا که میتواند به مرحله حذف زباله منجر شود.
به گزارش ویکیکلین به نقل از همشهر آنلاین، تولید نکردن زباله، رویا یا حرفی گزاف نیست؛ هر چند که سخت است و نیاز به تمرین و عادت دارد. اما هستند کسانی که تقریبا هیچ چیزی با نام زباله از خانهشان خارج نمیشود. خدیجه کمالی، یکی از همین افراد است. بانویی حدودا 60 ساله اهل و ساکن روستای الویر، بخش خرقان زرندیه شهرستان ساوه که سالهاست شیوه زندگیاش بر مدار دوستدار زمین گذشته و آموزههای پدر مرحومش از کودکی، احترام به زمین را در او نهادینه کرده است. سالهاست اهالی روستای الویر، نه تنها ندیدهاند زبالهای از این خانه خارج شود بلکه همیشه معبر مقابل خانه هم از زباله دیگران، پاک و پاکیزه شده است. کمالی میگوید: «آرزویم این است که دیگر سطل زبالهای وجود نداشته باشد. زمین، مادر ماست باید مراقبش باشیم.»
چه شد که به حذف زباله علاقهمند شدید؟
از کودکی پدرم به ما میآموخت که هیچ چیز دور ریختنی وجود ندارد و ما نباید زباله تولید کنیم. در خانه پدریمان هم شیوه زندگیمان همینگونه بود و من هم همین شیوه را در زندگی خودم پیاده کردهام.
با پسماندهای تولید شده در خانهتان چه میکنید؟
پوست میوه و سیب زمینی، بادمجان و گوجه و هندوانه و … را میشویم بعد در آفتاب خشک میکنم. حجمشان خیلی کم میشود. پوست هنداوانه را نواری میبرم تا زودتر خشک شود، بعد آنها را میدهم به دامدارها. هسته میوههایی مثل آلو یا آلبالو را هم میشویم و خشک میکنم بعد در پارچه میریزم و سر آن را میدوزم و کیسه داغ درست میکنم. وقتی این کیسه را روی بخاری بگذارید و حرارت دهید، برای درمان دردهای مفصلی و استخوان خوب است. خودم هم استفاده میکنم. یا مثلا دانههای انگور را خشک کرده و به گرد غوره تبدیل میکنم. پوست تخم مرغ شسته و آسیاب شده یا تفاله چای را هم خشک میکنم و پای گلدان و درخت میریزم، بسیار مفید است. به جز این، سالهاست فیلترهای سیگار را هم هر جا ببینم جمع کرده و میسوزانم. سمی که در این فیلترها قراردارد به زمین آسیب میزند و ما هم هر چه داریم از زمین داریم باید مراقب مادرمان باشیم.
پس همیشه کوچهتان هم تمیز است؟
بله. پدرم میگفت اگر کوچه تمیز بماند، حیاط تمیز میماند. اگر حیاط تمیز بماند خانه تمیز میماند.
وقتی پوستهای میوه را برای خشک شدن نگه میدارید، حشره جمع نمیشود؟
نه وقتی آنها را بشویید نه حشره جمع میشود نه شیرابه دارد.
شما در روستا حیاط دارید و به دامدارها دسترسی، آنها که در شهر و آپارتمان زندگی میکنند باید چگونه این کار را انجام دهند؟
بالاخره خانه یک تراس یا بالکن دارد. پوستهای شسته شده میوه را در سبد بریزند و در بالکن بگذارند. یا در زمستان هم کنار بخاری یا شوفاژ. وقتی خشک شد هم میتوان به دست دامدارها رساند. به جز اینها اگر کسی امکانش را داشته باشد چند کرم کمپوست میتواند بگیرد و از پسماند میوه، ورمی کمپوست درست کند که کود بسیار مفیدی است .
اطلاعات خوبی دارید!
من علاقه زیادی به کسب دانش و اطلاعات در این زمینه دارم. هرجا کلاس برگزار میشد شرکت میکردم. در ساوه ،در اراک. حتی تا کاشان هم برای کلاس آموزشی در مورد بازیافت و پسماند رفتهام. مقالههای زیادی هم در گوگل سرچ میکنم. میخوانم.
با پلاستیک و کاغذ و پارچه چه میکنید؟
زیپ و دکمه لباسهای فرسوده را دوباره استفاده کرده و پارچهشان را به دستمال گردگیری و نظافت تبدیل میکنم. کاغذها و بطریهای پلاستیکی را به بازیافت میدهم. درهای بطریها را نیز جمع میکنم و به دست بهزیستی میرسانم برای تهیه ویلچیر. فکر میکنم تا الان دو تا ویلچیر تهیه شده باشد. پول اندکی هم که بابت همین مقدار زباله خشک به بازیافت میگیرم، جمع کرده و به نیازمندان میدهم. کیسههای پلاستیک هم ندارم. وقتی خرید میروم همه چیز را در زنبیل خریدم میگذارم.
در طول روز چقدر از وقتتان را به این کارها اختصاص میدهید؟
اصلا متوجه وقتی که میگذارم نمیشوم. به این کارها عادت کردهام و به روتین زندگیام تبدیل شده است.
خانوادهتان هم با شما همکاری میکنند؟
همسرم نگران من است. میگوید با این کمردردی که داری خودت را اذیت میکنی اما من اگر این کارها را انجام ندهم اذیت میشوم. یک دختر دارم که در ساوه زندگی میکند، او هم تقریبا همین کارها را انجام میدهد. خشکالهها را هم به دست من میرساند تا من به دامدارها بدهم. نوه 6 ساله من هم آموخته که هیچ زبالهای را روی زمین نریزد.
واکنش اهالی روستا به کارهای شما چیست؟ به آنها هم آموختهاید؟
بعضیهایشان میگویند چقدر حوصله داری! بعضیها اما دارند تلاشهایی میکنند. ببینید باید فرهنگسازی شود. باید اهمیت تولید نکردن زباله را بدانند. الان آرزو دارم اهالی روستا به جایی برسند که دیگر سطل زبالهای در روستا نباشد.
لینک کوتاه: https://wikiclean.ir/5zbx