با بیش از ۷ میلیارد جمعیت در دنیا، تلاش برای تغییر رفتار بیشتر آنها، هرگز کار آسانی نخواهد بود. با این حال، بنابر مشاهدات مارک گیلیگان- مدیر Wizso، وقتی بحث دربارۀ مسئله مهمی مثل پایداری پیش میآید، بدون شک ارزش تلاشکردن را دارد.
وقتی به محیطزیست و تغییرات آبوهوایی فکر میکنیم، اغلب اوقات مسئولیت ایجاد تغییری مثبت را به عهده دیگران میگذاریم. باور اینکه هر شخصی به تنهایی میتواند تغییر بزرگی ایجاد کند، برای ما سخت است و همین باور حتی ما را از تلاشکردن منصرف میکند.
با هر تغییر فرهنگی، ما به رهبران تجاری و سیاستمداران در سراسر جهان نگاه میکنیم تا اولین حرکتها را انجام دهند، مفاهیم جدید را آزمایش کنند و راه را برای بازیگران کوچکتر این عرصه هموار کنند. دانستن اینکه از کجا شروع کنیم، برای ما سخت است، بنابراین از اطرافیان خود الهام میگیریم.
تغییر در پایداری که این نسل شاهد آن است، از این قاعده مستثنی نیست. بله، افراد میتوانند تغییرات کوچکی ایجاد کنند که اگر با هم کار کنیم میتواند تأثیر زیادی داشته باشد، اما کسبوکارها این توانایی را دارند که تغییرات مهمی در سیاست ایجاد کنند که میتواند مسیر ما را به سمت سیارهای بهتر تغییر دهد.
سازمانها نباید تأثیرشان بر پایداری را نادیده بگیرند. کسبوکارها مربوط به افراد و شرکتهایی است که میتوانند با کارمندان، مشتریان و سهامداران خود همکاری کنند تا به آنها در انتخاب بهتر چه در داخل و چه خارج از محل کار کمک کنند.
کسبوکارها با اجرای سیاستهای مثبت، میتوانند یک اثر موجی ایجاد کنند و کارمندانی داشته باشند که این عادتهای تازه آموختهشده را با خود به خانه میبرند و هر کدام فرصتهای زیادی را به وجود میآورند.
داشتن توانایی تأثیرگذاری برای ایجاد تغییرات فرهنگی بهتر، فرصتی است که بسیاری آرزوی آن را دارند، اما تعداد کمی فرصت انجام آن را پیدا میکنند و باید نهایت استفاده را از آن کرد. سازمانها این فرصت منحصر بهفرد را دارند تا الگو باشند و ایجاد تغییر را تشویق کنند و نباید این موضوع را نادیده بگیرند.
برای دستیابی به صفر خالص (حذف آلایندههای گرمکننده زمین) تا سال 2050 در بریتانیا، باید انتشار گازهای گلخانهای در دهه آینده تا نصف کاهش یابد. کارفرمایان میتوانند با مشارکت قابل توجه در توسعه پایدار با توجه به تأثیر زیادشان بر رفتارهای مصرفکننده و عرضهکننده، در دستیابی به این هدف کمک کنند.
تغییرات کوچک اما در ابعاد وسیع، میتواند نتایج بزرگی داشته باشد. به عنوان مثال: شرکتهایی که برای استفاده از کیسههای پلاستیکی جریمه درنظر میگیرند یا استفاده از بطریهای آب قابل استفاده مجدد را تشویق میکنند یا ابزارهای نظافت پلاستیکی را با نمونههای مشابه از جنس بامبو جایگزین میکنند، به کاهش گسترده زبالههای پلاستیکی کمک کردهاند.
اجرای سیاستهای بازیافت در ادارهها و محدود کردن استفاده از چاپگر نیز با صرفهجویی در مصرف کاغذ و به نوبه خود، جلوگیری از قطع درختان به محیطزیست کمک میکند.
اما وجه اشتراک این سیاستها چیست؟ آنها فعالیت یا رویههای اجرایی در سطح مدیریتی نیستند، بلکه اتفاقات روزمره سادهای هستند که شامل انتخاب بهتر مردم برای محافظت از سیارهمان و بهبود پایداری میشوند.
نکته مهمی که باید به آن توجه داشت، این است که آموزش به تغییر رفتار منجر میشود. این افراد تمایل بیشتری دارند که دوباره از بطری آب خود در خارج از اداره استفاده کنند، در خانه بازیافت کنند و کیسه خرید با خود ببرند. هدف باید ایجاد تغییراتی در کسبوکارها باشد که برای افراد قابل دستیابی باشد تا بتوانند در زندگی روزمره خود نیز آنها را تکرار کنند.
تصمیمات و عملیات ESG (عوامل زیستمحیطی، اجتماعی و حاکمیت شرکتی) زیادی وجود دارد که مشاغل در مقیاس بالا انجام میدهند که به شدت بر تغییرات آبوهوایی و پایداری تأثیر میگذارد، اما ما نمیتوانیم فرصت موجود برای آموزش در سطح مردم را نادیده بگیریم و به مردم کمک کنیم تأثیر فردی خود را بر این موضوع درک کنند.
مصرف آب
یکی از بخشهایی که سازمانها اغلب نادیده میگیرند، مصرف آب است. ما هر روز از آب استفاده می کنیم؛ چه برای نوشیدن، چه برای شستن دستها و چه برای تمیزکردن.
آب آنقدر برای ما در دسترس است که اغلب به آن توجه نمیکنیم و متوجه نمیشویم که واقعاً چقدر از آن استفاده میکنیم. حتی اگر از مقدار مصرف روزانۀ آب آگاه باشیم، احتمالاً از اثرات زیستمحیطی یا هزینهای که راهیِ فاضلابها میشود، اطلاع نداریم.
آب شیرین بسیار گرانبها است و تقاضا برای آن ناپایدار است، بهویژه در کشورهایی که تحت فشار کمبود آب هستند.
درحالی که مقدار آب شیرین در سیاره زمین، در طول زمان نسبتاً ثابت مانده است، اما جمعیت خیلی افزایش پیدا کرده است، یعنی عرضه نمیتواند تقاضا را برآورده کند. فقط حدود 0.3 درصد از آب کره زمین از آب شیرین است و از این مقدار هم فقط بخشی از آن را میتوان به عنوان آب آشامیدنی استفاده کرد.
طبق گزارش سازمان ملل، مصرف آب بیش از دو برابر نرخ افزایش جمعیت در قرن گذشته افزایش یافته است. تخمین زده میشود که تا سال 2025، 1.8 میلیارد نفر در مناطقی با کمبود آب و دوسوم جمعیت جهان در مناطقی با مشکلات آبی زندگی خواهند کرد.
سیفون توالت، سهم زیادی در میزان مصرف روزانه آب شیرین دارد. احتمالاً هر نفر به همان اندازهای که در یک ماه آب مینوشد، در یک روز در توالت با کشیدن سیفون آب مصرف میکند.
در یک کسبوکار اداری متوسط 43 درصد از مصرف آب را میتوان سهم سیفون توالت دانست. ما به طور متوسط بیش از 7.5 لیتر آب را هر بار بعد از کشیدن سیفون دستشویی هدر میدهیم؛ درحالی که در برخی از توالتهای قدیمی تا 13 لیتر آب مصرف میشود. استفاده از سیفون توالت، نه تنها آب را هدر میدهد، بلکه هزینهبر است و کربن منتشر میکند که برای بودجه مردم و محیطزیست اصلا مناسب نیست.
نوآوریهایی برای ذخیره آب
به منظور کمک به مقابله با چنین مشکل بزرگی، کسبوکارها میتوانند نوآوریهایی معرفی کنند، مانند ارائه قرصهای Wizso در محل کار که مردم میتوانند از آنها در توالتها استفاده کنند و امیدواریم که تشویق شوند تا در خانه نیز از آنها استفاده نمایند.
Wizso یک قرص کوچک سازگار با محیطزیست است که قبل یا بعد از دستشویی از یک دستگاه پخشکننده در کاسه توالت انداخته میشود. در اثر برخورد با آب واکنش نشان میدهد، با تغییر رنگ، بوی خوبی پخش میکند و با ایجاد تمیزی قابلتوجه به کاربر این اطمینان را میدهد که از سیفون استفاده نکند.
هربار که از این قرص استفاده میشود و توالت فرنگی با استفاده از سیفون شسته نمیشود، تقریباً در مصرف 7.5 لیتر آب شیرین صرفهجویی و از انتشار حدود 6 گرم کربن جوگیری میشود.
قیمت قرص Wizso ارزانتر از هزینه آب است و این یعنی برای مصرفکننده بازده تقریباً 120 درصدی دارد. این قرصها کارکردی ساده اما نتایج عظیمی دارند.
کسبوکارها میتوانند دستگاههای پخش ثابتی را در اداره، هتل، رستوران یا مدرسه نصب کنند. این قرصها سازگار با محیطزیست هستند و همچنین برای کودکان و حیوانات خانگی ایمن هستند.
روشهای ساده دیگری که شرکتها میتوانند با انجام آنها در مصرف آب صرفهجویی کنند، میتواند به سادگی داشتن علائمی برای اطمینان از این باشد که مردم شیرهای آب را میبندند، تعویض شیرهای چرخشی با شیرهای فشاری و خاموشکردن سیفون خودکار توالتها باشد.
اجرای نوآوری مانند Wizso میتواند از اداره شروع شود، اما بعد به راحتی در خانه هم مورد استفاده قرار گیرد. این کار به آموزش کارکنان و مشتریان در مورد کمبود آب کمک میکند، مردم را تشویق میکند تا قیمت آب را بدانند و کار درست را انجام دهند. همچنین باعث میشود که خانوادهها و کارکنان در مصرف آب و پول صرفهجویی کنند و مهمتر از همه، سیاره زمین را نجات دهند.
در حقیقت، اگر میخواهیم در تمام چالشهای بزرگ جهانی پیشرفت داشته باشیم، باید از آب شروع کنیم.
با الگوسازی رهبری کنید
بسیار مهم است که بر این موضوع تأکید شود که افراد به ندرت عامل اصلی انتشار کربن در شرکتها هستند. با این حال، این بدان معنا نیست که هنگام تلاش برای کمک به محیطزیست، تغییرات رفتاری نمیتواند تفاوتی ایجاد کند.
کسبوکارها این فرصت را دارند که وارد عمل شوند و الگو باشند. با ایجاد تغییرات مثبت در سازمان خود، میتوانیم به ایجاد تغییرات رفتاری کمک کنیم.
آنچه که ممکن است در شرکتهایمان اقدامی کوچک و ساده به نظر برسد، میتواند به اقدامات بزرگتری در سراسر جهان منجر شود. این فعالیتها و اقدامات میتوانند به شکل قدرتمندی، دیدگاههای اطرافیانتان را شکل دهند.
اگر کارمندان و مشتریان ببینند که کسبوکاری روشهای سبز را اتخاذ میکند، برای انجام همین کار از آنها الهام میگیرند.
نشان دادن این موضوع به مردم که ایجاد چنین تفاوتی چقدر آسان است، میتواند به تشویق ایجاد تغییری بزرگتر کمک کند.
ارائه ابزارها و چارچوبهایی به مردم برای ایجاد تغییرات مشابه در خانه میتواند اطمینان دهد که پایداری فراتر از محل کار اجرا میشود.
چه کسی مسئول این سیاره است؟
شما نمیخواهید که این افراد احساس کنند که در حال موعظهشان هستید یا اینکه تسلیم آنها شدهاید. این کارها میتواند برای برخی ناخوشایند باشد و آنها را نسبت به ایجاد تغییر بیعلاقه کند. کسبوکارها میتوانند به جای اینکه به مردم بگویند چه کاری انجام دهند، الگوسازی کنند و تغییرات رفتاری را به شیوهای مثبت تشویق کنند.
با توجه به بحران کمبود آب و هزینههای زندگی که درحال حاضر ذهن ما را درگیر کرده است؛ بسیار مهم است که مفاهیمی را به کار ببریم که به موجب آن، ایجاد تغییری ساده توسط یک فرد، تأثیر زیادی بر تغییرات آبوهوایی و امور مالی خانواده داشته باشد.
اگر از خودمان این سؤال را بپرسیم که چه کسی مسئول سیاره ما و پایداری آن است؟ پاسخ دو چیز است: کسبوکارها و مردم.
چالش این است که از رابطۀ بین این دو، نهایت استفاده را ببریم تا تغییرات فرهنگی و رفتاری را ایجاد کنیم که به شدت برای بهبود عملکرد پایداری ما لازم است.