اطلاعات ما از لباس در ایران باستان به قرن دوم میلادی و نقاشیهای دیواری برمیگردد. اطلاعاتی پراکنده و اپیزودیک که به خانوادههای حاکم، ارتش، خدایان و گاهی کشیشها ارتباط دارد؛ مهر و مومهای ایلامی نشان میدهند که مردان ریشدار (احتمالا شاهزادگان یا کشیشها) با دامنهای چندلایه و نوارهای چرمی شبیه به آنهایی که در مجسمههای تندیسهای خاصی از ماری (شهر باستانی سوریه) دیده میشوند و لوحهای گلی دلالت میکنند که پشم و کتان به اراضی همسایه صادر شدهاند.
نقش برجستههای سنگی بعد از ایلام (به عنوان مثال کوه فراه، حدود ۸۰۰ سال قبل از میلاد مسیح)، اگرچه به طور جدی فرسایش یافته است، اما نشانگر لباسهای آستین بلند که طول آنها تا مچ پا میرسد و با یقههایی افتاده که شانهها را پوشانده بود، است.
زیبایی نهفته در تاریخچه صنعت نساجی ایران
تاریخ نساجی ایران به هزاره سوم پیش از میلاد باز میگردد. «ایران»، منطقهای بین دریای خزر در شمال و خلیج فارس در جنوب واقع شده که اکنون به عنوان منطقه تجاری و مرکز فرهنگی هزارساله شکل گرفته است. این کشور شاهد ظهور و سقوط بسیاری از سلسلههای ضعیف، قدرتها و تأثیرات گوناگون آنها بوده که همگی نشانههای فرهنگی متمایزی را در هنر این منطقه به جای گذاشتهاند که به منسوجات ایران یک نگاه و تاریخ منحصر به فرد میبخشد و تکرار آن غیرممکن است. در ادامه نگاهی به چند نمونه از منسوجات ایرانی خواهیم انداخت و بافت فرهنگی و اهمیت آنها را بررسی خواهیم کرد.
هخامنشیان
تخت جمشید (پرسپولیس)، بیشتر شواهد تصویری لباس را در اختیار شما قرار میدهد؛ نقوش برجسته پرسپولیس و کاشیکاریهای شوش (لوور) هیچ چیز از لباسهای زنانه و کودکانه را نشان نمیدهند بلکه دو لباس مردانه متمایز را نشان میدهند: لباس «مادین» شلوارهای بلند را که در چکمههای مچی قرار دارد، یک تونیک زیر زانو و کت آستین بلند (کاندیس) روی شانهها و یک کلاه بلند و شیاردار که توسط نوار فلزی محصور شده است و لباس «پارسی» یك دامن تا مچ پا، یقهای با چهار چین بزرگ در آرنج و یك كلاه بلند و پوسته پوسته (احتمالا از جنس پَر و یا لاییهای تشک مانند).
اشکانیان
جادههای مختلف ابریشم که از آسیا عبور میکردند در دوره اشکانیان رونق یافتند و ابریشم چینی را برای تعویض با اسب، پشم و کتان به غرب آوردند. پنبه، در زمان کوتاهی در شرق ایران پرورش داده میشد اما از شرق آفریقا و مناطق خلیج فارس در دسترس قرار میگرفت.
مردان با درجه بالا بلوز تا کمر و یا نیمه ران با آستینهای بلند و تنگ به تن داشتند، با این حال مجسمههای Palmyran، یک پارچه پیچیده شده، حلقهدار و گرهدار را نشان میدهند. روشهای مختلفی برای چفت کردن تونیک، با توجه به رتبه یا وضعیت وجود داشت: دهانه پهن مورب در سمت چپ، یقه گرد و عریض، یقه مربعی و یقه باز گردن تا پایین شانه چپ. پیراهن گاهی چینهای سنگین پرده مانندی داشت که یک پیشبند U شکل را تشکیل میداد و یک ژاکت آستین بلند و باریک، روی این پیراهن پوشیده شده بود. شلوار گشاد که اغلب طراحی میشد در وسط ساق پا گرد آمده بود و یا در قوزک پا یا داخل چکمههای بلندی که به ساق پا میرسید، جمع شده بودند. یک نوار ابریشمی بلند روی شانه چپ که در بعضی از تصاویر روی صورت نشان داده میشد، ممکن است نشانگر لباس کشیش باشد.
ساسانیان
از قرن پنجم، پنبه ایران به همراه پشم به چین صادر میشد. در تاریخ امپراتوری چین، کرمهای ابریشم در سال ۴۱۹ قبل از میلاد به آسیای میانه قاچاق میشد، اما تاریخ عرب و شعر ایرانی نشان میدهد که صنعت کشاورزی در سرزمینهای ساسانی حدود ۳۰۰ سال قبل از میلاد به وجود آمده است.
فناوری بافندگی، ترسیمی از سرزمینهای شرقی مدیترانه شناخته میشد، اما بیشتر پارچههای کتانی هنوز در دستگاه بافندگی کوتاه ساخته شده بودند. بافت فرشینه (شکاف) و بافت جامه جناغی ترکیبی به ترتیب مربوط به پارچههای پشمی ساسانی و پارچههای ابریشمی هستند. منبتکاریهای سنگی در نزدیکی شیراز پادشاهی را در نیم تنه چسبان، شاید از چرم قالبی، همراه با شلوار تمامقد یا تکههای دارای موهای بلند موجدار از پوست گوسفند و یا پارچه بسیار ریز نشان میدهد. در اواسط قرن چهارم، یک پیشبند بلند مانند تونیک، که به قسمت پایینی ران میرسید، پوشیده شده بود و بعضی از ظرفهای نقره بعدها، نوع دیگری از پیراهنها را با گوشههای نوکتیز به تصویر میکشند. در اواخر قرن پنجم یا اوایل قرن هفتم- بسته به تاریخ حکاکی در طاق بستان، لباس سلطنتی یک پیراهن آستین بلند با بلوز ابریشمی بلند پوشیده شده بود و یا با شکلها و یا لایههای نازک تکه دوزی تزئین شده بود. کمربندهای لباس آویزهایی داشتند که وضعیت اجتماعی را نشان میدادند (تعداد بیشتر، درجه بالاتر).
صفویان
پارچه عتیقه ایرانی گلدوزی شده در قرن هفدهم، در اوج امپراتوری صفوی در ایران بافته شد. دوره صفویه از نظر مورخان به عنوان یک زمان با شکوه برای ایجاد آثار هنری در منطقه به حساب میآید، چرا که حاکمان این سلسله مبالغ هنگفتی را برای غنیسازی فرهنگی و کارهای صنعتی تحت حمایت دولت اختصاص دادهاند. دوره صفویه در آغاز سده ۱۶ میلادی در ایران آغاز شد. حاکمان صفوی توانستند سرزمینهای مختلف ایران را متحد کرده و قدرت خود را با ایجاد ساختارهای نظامی و سیاسی جدید در منطقه تقویت کنند. در نتیجه، یک فرهنگ یکپارچه با سبک خاص معماری، کار هنری و صنایع دستی ایجاد شد.
منسوجات و پارچههای بازمانده از این دوره به عنوان بخشی از درخشانترین گلدوزیها و فرشهای تاریخ این منطقه محسوب میشوند. بسیاری از آنها گلدار به همراه درختان نمادین سرو و گیاهان بوتهای هستند، در حالی که برخی دیگر دارای تصویر انسان بوده و به بینندگان نظریهای اجمالی در مورد لباس و سبک زندگی ایرانیان قرن شانزدهم و هفدهم میدهند. نساجی ایجاد شده در این دوره زمانی به عنوان پارچههای تزیینی و هم به عنوان پوشاک مورد استفاده قرار میگرفت. ثبت شده که اعضای ثروتمند دادگاه سلسله صفوی به لباسهای ابریشم و گلدوزی شده که متعلق به آنها بوده افتخار میکردند و نوشته میشود شاه طهماسب اول (۱۵۱۴ – 1576) تا پنجاه بار در روز لباس خود را عوض میکرده است!
قاجاریان
با اینکه سلسله صفوی به عنوان یکی از بزرگترین سلسلههای تاریخ ایران در نظر گرفته میشود، اما در اواسط قرن ۱۸، بیش از یک دوره از هفت درگیری عمده و پنج دهه جنگ، که زندگی مردم منطقه را به آشفتگی کشانده بود، سقوط کرد. به همین دلیل، خلق آثار هنری در قرن ۱۸ کاهش یافت، اگرچه نساجی هنوز در مقیاس کوچکتر وجود داشت.
در آغاز قرن نوزدهم، یک خانواده حاکم جدید با نام «قاجار»، به قدرت رسید. این خانواده وظیفه بازسازی یک امپراطوری را داشت که بر اثر جنگ داخلی و ناآرامی ویران شده بود و در آن زمان یکی از اعضای سفارت فرانسه به ایران لقب «قبرستان وسیع» داده بود. خانواده قاجار به منظور اینکه سلسله خود را به عنوان حاکم مسلم منطقه پرآشوب تأسیس کنند، تصویر خود را به دقت در نظر گرفتند تا شبیه به رهبران عالی رتبه پیشین، از تزئینات قصرهای مجلل تا جامههای فاخر و مزین به جواهر باشند.
حاکمیت این سلسله که تا سال ۱۹۲۵ ادامه داشت، در استفاده از هنر به عنوان تبلیغات برای تثبیت قدرت خود بسیار عالی بودند. دادگاه عالی قاجاریه به خاطر نشان دادن ثروت خود، بسیاری از خیاطان ماهر را استخدام کرد و تولیدات صنعت نساجی ایران یک بار دیگر به اوج شکوفایی و جزئیات عجیب و غریب دست یافت. اگرچه خیاطان در دادگاهها اشتغال داشتند، بافندگی و گلدوزی هنوز یک صنعت روستایی در منطقه بود و قراردادها به بافندگان ماهر مختلف در شهرهایی مانند کرمان، اصفهان، تبریز و کاشان اختصاص داشت.
در طول قرن نوزدهم بیشتر منسوجات در ایران به صورت محلی فروخته میشدند. در حالی که اروپای غربی به طور فزایندهای علاقمند به دست آوردن قلمرو در خاورمیانه بود، این علاقه به خرید محصولات نهایی از منطقه تا پایان قرن بیستم بیشتر دوام نیاورد. مسئله مهم این گرایش روسیه بود، که از آغاز قرن نوزدهم وارد کننده اصلی کالاها و منسوجات ایرانی بوده است. بازار روسیه برای ایکات پارسی و ترمه، به افزایش تقاضا از اوایل دهه ۱۸۰۰ ادامه داد.
سرازیر شدن پارچههای ساخت کارخانجات اروپایی در ایران، از دهه ۱۸۴۰ به صنعت نساجی ایران آسیب زیادی وارد کرد، زیرا آنها بسیار ارزانتر از پارچههای ساخت ایران بودند، اما میتوانستند با همان الگو هایی که با سلیقه ایرانیان مطابقت داشتند، چاپ شوند. پادشاهان مالیات واردات زیادی را بر روی کالاهای اروپایی به منظور کمک به صنعت نساجی ایران وضع کردند، اما برای مدتی به نظر میرسید که صنعت نساجی ایران در این منطقه هرگز از واردات کالاهای ارزان قیمت اروپایی بهبود نیابد. اوضاع زمانی بدتر شد که قحطی شدید در اواخر قرن نوزدهم یک سوم جمعیت سرزمین پارس جنوبی را کشت و ۲۸۴ کارگاه نساجی در اصفهان تعطیل شدند. به نظر میرسید که این منطقه برای بقا به واردات اروپایی متکی شده است.
پالتو ی قشقایی ایران (قرن ۲۰ میلادی)
با اینکه صنعت نساجی در ایران در پایان قرن نوزدهم ضربه محکمی خورد، اما بافندگی، گلدوزی و صنایع دستی، همچنان مورد توجه بودند و پارچهها و پوشاک ایرانیِ لوکس با تقاضای بالایی از سوی ایرانیهایی که توانایی خرید و پرداخت آنها را داشتند، مواجه بودند.
این پالتو مثالی از یک چنین لباس تجملی است. آستینهای بلند این پالتو به مچ دست با بند، دکمه یا باز و آویزان در دو طرف پوشیده شده بود. آستینها برای مدتی کوتاه بافته میشدند تا بتواند به پوشنده لباس اجازه دهد دستهایش را در میان آنها پنهان کند که نشانهای از احترام در حضور یک مقام عالی رتبه بود.
از قضا، اگرچه صنعت منسوجات ایرانی در حال کاهش بود، سلیقه اروپایی برای فرشهای ایرانی و قالیچه ایرانی در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن بیستم و همچنین صادرات به اروپا و آمریکا به طور ثابت افزایش یافت. با وجود سابقه آشفته ایران، نمیتوان این موضوع را انکار کرد که منسوجات منطقه برخی از زیباترین و ظریفترین منسوجات جهان هستند.
وضعیت صنعت نساجی در ایران
تولیدات نساجی در ایران به هزاره دهم پیش از میلاد باز میگردد و عمدهای از بافندگان ایران، به درستی تحت عنوان شاهکارهایی مورد ستایش قرار گرفتهاند. اولین کارخانه سبک اروپایی در ایران در دهه ۱۸۵۰ تأسیس شد و جزء اولین مؤسسات این کشور بود که از فناوریهای نوین استفاده میکرد.
در قرن نوزدهم بیشتر تقاضای ایران برای منسوجات از طریق واردات به طور عمده از هند، که انواع زیادی از پارچههای پنبهای تولید میکرد، بود. با این حال، در طول قرن نوزدهم بیشتر صنعت نساجی داخلی ایران ابتدا به آرامی و بعد به سرعت از بین رفت، زیرا نمیتوانست با واردات ارزانتر هند و اروپا (به ویژه بریتانیا و روسیه) رقابت کند. برای جلوگیری از این حمله، تلاشهایی برای معرفی کارخانههای نساجی مدرن صورت گرفت که واردات را توسعه میدادند. در سال ۱۸۵۰، کارخانه نخریسی و بافندگی در کاشان و در سال ۱۸۵۹، یک کارخانه نخریسی در تهران ساخته شد. با کمبود تکنسینها و یک زیرساخت فنی، ایران وابسته به واردات این منابع بود که به هزینههای سرمایهگذاری میافزودند.
کارخانههای نساجی اولیه به دلیل معاهده ترکمنچای (۱۸۲۸) نمیتوانستند از حمایت دولت بهرهمند شوند. این قرارداد تعرفه واردات یکنواخت ۵ درصد را اعمال کرد و بدین ترتیب به طور مؤثر مانع از حمایت ایران از صنایع در حال پیدایش خود از طریق موانع بالای تعرفه وارداتی شد. در نهایت، در دهه ۱۹۲۰ میلادی، ایران با شرکای تجاری خود، توافقنامههای اقتصادی جدیدی را مورد بررسی قرار داد و کارخانجات نساجی و دیگر شرکتهای دولتی بلافاصله از طریق تعرفههای گمرکی و موانع غیرتعرفهای از حمایت دولت برخوردار شدند. در حالی که این تلاشهای اولیه، شکستهای هزینهبر بودند، کارخانه تولید روغن ابریشم که توسط امین علی زربین 1884 تاسیس شده بود موفق عمل کرد. دیگر کارخانههای نساجی ابریشم موفق، مشابه کارخانه روسیهای در گیلان بود که در اواسط دهه ۱۸۸۰ ساخته شد و کارخانههای نخریسی که توسط حاج علی نقی کاشانی و حاج رحیم آقای قزوینی به ترتیب در سال ۱۹۰۲ در سمنان و در سال ۱۹۰۸ در تبریز ساخته شد.
پس از جنگ جهانی دوم
در سال 1949 بیش از 55 درصد تولید داخلیِ صنعت نساجی، توسط دست بود که تنها 40 درصد از تقاضای ملی را برآورده کرد. در همین زمان، سی هزار بافنده دستی نتوانستند با واردات رقابت کنند.
پس از جنگ جهانی دوم، دولت متوجه شد که نیاز به تعمیر و نوسازی کارخانههای قدیمی و توسعه کارخانههای نساجی جدید دارد. بنابراین سرمایهگذاری خصوصی و عمومی را ترویج داد. هزینههای تولید کارخانه، به دلیل سربار زیاد، عدم تعمیر و نگهداری، تجهیزات خراب و مدیریت ضعیف، بالا بود و منجر به بهرهوری کم شد.
فروش نساجی پس از سال ۱۹۵۰ به دلیل تجدید فعالیت اقتصادی به اوج خود رسید. تقاضای داخلی برای پارچههای ارزان قیمت زیاد بود. بین سالهای ۱۹۴۵و ۱۹۵۸، مصرف دو برابر شده بود در حالی که ظرفیت تنها با یک سوم افزایش داشت. این صنعت که تحت فشار هزینههای بالا و روشهای تولید ناکارآمد بود، نه میتوانست با واردات ارزان رقابت کند و نه تقاضای روبهافزایش را برآورده سازد. سودآوری تولید منسوجات با قیمتهای بالا ناشی از محدودیتهای وارداتی افزایش یافت. علاوه بر این، در دسترس بودن ارز خارجی، امکان خرید فناوری مدرن را فراهم آورد که با افزایش بهرهوری نیروی کار و کاهش نیاز سرمایه و هزینه مواد اولیه، به سودآوری بیشتری کمک کرد.
اگر چه تولید پشم ایران بسیار بالا است، اما اغلب تولیدات آن توسط صنعت فرش دستباف استفاده میشود و ایران برای تولید پارچه پشمی از پشم با کیفیت پایین وارداتی استفاده میکند. ایران ۱۰۲ کارگاه تولیدی پنبه دارد که هر سال ۲۴،۰۰۰ تن نخ پشمی تولید میکند. فرشهای دستباف، بعد از پسته، مهمترین اقلام صادراتی غیرنفتی ایران هستند. در سالهای ۱۹۹۸و ۱۹۹۹، ایران فرشهای دستباف خود را به ارزش ۵۷۰ میلیون دلار صادر کرد. با این حال، در سالهای اخیر، صادرات فرش دستباف ایران به دلیل رقابت شدید کشورهای دیگر کاهش یافته است.
ایران جمعیت بز کوهی بالایی دارد که آن را تبدیل به یکی از بزرگترین تولید کنندگان کشمیر (ترمه) کرده است: حدود ۱۵۰۰ تن از کل تولید جهان در حدود ۸۰۰۰ تن. با این حال، تا همین اواخر، ایران امکانات مناسبی برای فرآوری کشمیر نداشت و به همین دلیل تمامی پشم نرم را به شکل خام صادر میکرد. این امر به منزله از دست دادن میزان قابل توجهی از درآمد بود، چرا که ایران میتواند ده برابر بیشتر از آنچه در حال حاضر با صادرات کشمیر پشمی (۹۹ درصد از پشم خالص) انجام میدهد، درآمد داشته باشد. اگر قادر به تولید نخ ابریشم بود، درآمد آن ۱۰ درصد افزایش مییافت. شرکت ایرانی کشمیر بزرگترین مرکز تمیزکاری پشم و پشمشویی ایران است.
ایران همچنین مقدار قابل توجهی ابریشم تولید میکند که همه آنها در کارگاههای بافندگی فرش و در اطراف قم، اصفهان، کاشان و نایین واقع شدهاند.
با توجه به آمار وزارت صنایع و معادن، بازده کلی صنعت نساجی ایران (۷۰۰۰ واحد نساجی) 5/6 درصد از ارزش افزوده، 8/7 درصد از تولیدات صنعتی ملی، ۳/۱۹ درصد از اشتغال و ۱۰ درصد از صادرات صنعتی را تشکیل میدهد. در سالهای ۱۹۹۵ و ۲۰۰۰، الیاف مصنوعی و الیاف سلولزی بازیافتی به ترتیب 2/1 و 5/1 درصد واردات بودند؛ تمام محصولات نساجی دیگر که آماری از آنها در دسترس است، کمتر از ۱ درصد کل واردات را تشکیل میدهند.
قرن بیست و یکم
در سال ۲۰۰۱، وضعیت سابق صنعت نساجی ایران نسبت به نتایج بد تولید پنبه مورد سرزنش قرار گرفت. در همان سال، دولت با کمک به صادرکنندگان منسوجات که سالانه ۲۰۰ میلیارد دلار یارانه دریافت کرده بودند، واکنش نشان داد. دولت برای جبران این وضعیت امیدوار بود که صنعت نساجی ایران را از طریق سرمایهگذاریهای مشترک با شرکتهای خارجی در ژاپن، آلمان، چین و کرهجنوبی نوسازی کند که بیشتر از طریق گسترش وامهای کمبهره به شرکتهای خصوصی نساجی ایران برای خرید تجهیزات مورد نیاز، مواد اولیه و تخصص فنی است. دولت ۵۰۰ میلیون دلار برای وامهای ترجیحی به منظور مدرنیزه کردن صنعت نساجی خود در ایران هزینه کرد.
حال حاضر
در حال حاضر صنایع نساجی ایران با مشکلات عدیدهای همچون کمبود نقدینگی و کمبود ارز خارجی برای واردات مواد خام و قطعات یدکی، ماشینآلات کهنه و فرسوده به دلیل عدم امکان نوسازی خطوط تولید، افزایش دستمزدها و در نهایت، ناکارآمدی صنعت مواجه است.
نه تنها نخهای داخلی، بلکه کالاهایی که برای تأمین نیاز داخلی پوشاک با قیمت پایین به دلیل قدرت خرید کم نیز وارد میشوند از کیفیت پایین برخوردار هستند؛ به نحوی که محصول نهایی نیز به همین ترتیب بیکیفیت است. صادرکنندگان بزرگ، به خصوص در رابطه با مشکلات مبادلات خارجی و عدم وجود مقررات فعال و کافی دولت، با مشکلات کلان اقتصادی مواجه هستند. البته این واقعیت غیرقابل انکار است که تحریم صنعت نساجی ایران در رشد و بلوغ آن مزایای فراوانی نیز داشته است؛ از جمله خودکفایی بیش از پیش و افزایش تولیدات دانشبنیان و بهینهسازی فرایندهای تولید و ایجاد زیرساختهای صادرات توسط دولت به منظور افزایش سهم ایران از بازار جهانی که تأثیرات مثبت کوتاه مدت و بلندمدت زیادی بر بهبود و رشد اقتصادی ایران خواهد داشت.
این مطلب در صفحات 14 تا 17 ماهنامه شماره 36 «ویکی کلین» منتشر شده است.
لینک کوتاه: https://wikiclean.ir/3e1p